MyLoveMusic

موسیقی یک زبان بین المللی است برای ابراز آرزو های نهفته و آشکار دلها

سلام عزیزان یه 10 نکته مهم در مورد خرید گیتار رو توی چندین سایت دیگه نوشته بودم گفتم اینجا هم بذارم تا دوستان استفاده کنند..

خیلی باحال و کار آمده هرکی استفاده کرده جواب گرفته...
خوب ::
1- ابتدا شكل ظاهری گیتار را با دقت نگاه كن كه تا هیچ گونه لكه و یا خوردگی و خط و تو رفتگی وجود نداشته باشه مخصوصا در قسمت دسته گیتار(جایی كه گیتار در آن قسمت كوك میشود)هیچ گونه تركی در داخل و یا خارج وجود نداشته باشه.
2-باید مطمئن بشی كه دسته گیتار كاملا صاف است و هیچ گونه تابی در آن وجود ندارده.
3- باید توجه كنیی که فرتهای گیتار( میله های آهنی كه بصورت موازی در دسته گیتار قرار دارد و نتها را از هم جدا میكنند) بصورت نوك تیز از طرفین بیرون زده نباشه چون ممكنه دستتان در هنگام نواختن گیتار صدمه ببینه و همینطور باید توجه كنی كه فرتها بطور كامل در دسته گیتار فرو رفته باشه.
4-باید توجه كنی كه فاصله سیم گیتار تا دسته گیتار (فرت برد) كم باشه چون اگه بیش از حد باشه شما باید نیروی بیشتری را واسه اینكه نتی را گرفته متحمل شی.
5- مطمئن شو که سیمهای گیتار بروی هیچ فرتی صدایی مانند (گز) نداشته باشه برای این كار باید شما صدای 6 سیم را بروی تمام فرت برد امتحان كنی.
6-باید مطمئن شی كه گیتار شما دارای طنین خوبی بوده و دارای حد اكثر صدا است.
7-با پشت دست به روی تمام قسمت های صفحه صدا بزن ، اگر متوجه صدایی مانند صدای گز شدی آن گیتار خرابه و نباید خریداری شه.
8-باید توجه كنید كه تیغه پل( تیغه سفید رنگی كه در شكاف پل وارد شده و سیم گیتار بروی آن قرار دارد) كاملا عمود باشه چون در غیره اینصورت امكان شكسته شدن پل گیتار وجود دارده.
9-توجه كن كه پل گیتار بطور كامل بروی بدنه گیتار چسبیده باشه و هیچ گونه درزی وجود نداشته باشه.
10- گیتارت باید سبك باشه.دوست عزیز این نكاتیه كه من خودم در هنگام خریدن گیتار رعایت میكنم پس باید توجه كنی كه همه این نكات در گیتار رعایت شده باشد در غیره اینصورت من به شما پیشنهاد میكنم كه از خرید آن منصرف شی.
امیدوارم مفید باشه....

برگرفته از سایت آیرانی

نوشته شده در یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 19:6 توسط princess mina| |

گیتار الکتریک نوعی گیتار است که صدای آن بهوسیله تقویتکنندهای الکتریکی تشدید و یا تغییر مییابد.

طرز کار

ارتعاشات وارده بر سیمهای گیتار توسط قطعهای به نام پیکاپ به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میشود. در واقع پیکاپ همانند یک میکروفن عمل میکند، با این تفاوت که چون یک سیستم مغناطیسی است فقط ارتعاشات سیم فلزی گیتار را دریافت کرده و آنها را به صورت سیگنال صوتی در میآورد و از طریق پیکاپ سلکتور میتوان پیکاپ مورد نظر را انتخاب کرد. سپس سیگنالها از طریق یک سیم به آمپلیفایر (تقویتکننده) فرستاده میشوند و در آخر صدای تقویتشده توسط یک یا چند بلندگو پخش میشود. در ابتدا گیتارهای الکتریکی تنها یک پیکآپ داشتند، اما امروزه با دو تا پنج پیکآپ نیز ساخته میشوند.
پیشینه

ایده پیدایش گیتارهای الکتریکی از آنجا آغاز شد که در همنوازیها صدای گیتار آکوستیک در بین صدای سازهای دیگر مانند بیس و درامز گم بود و به وضوح شنیده نمیشد. در نتیجه در صدد آن برآمدند تا صدای گیتار را تقویت کنند، و بهترین راه برای این کار استفاده از علم الکترونیک بود.
در حدود دهه ۳۰ میلادی گیتارهای الکتریکی وارد موسیقی شدند. این اتفاق پدید آورندهٔ انقلابی در صدا و تکنولوژی بود که تا امروز نیز ادامه دارد. با پیدایش راک اند رول در دهه ۵۰ میلادی، گیتارهای الکتریکی به سرعت در موسیقی جا باز کردند و به یکی از فراگیرترین سازهای تاریخ مبدل شدند. معمولاً در گروههای راک دو نوازنده گیتار الکتریک وجود دارد که یک نفر ملودیها را مینوازد (گیتار لید) و دیگری ریتمها را (گیتار ریتم).
انواع


چپ: بدنه-توپر.
راست: بدنه-توخالی.


از نظر بدنه

این ساز را از نظر بدنه میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد: بدنه توپر و بدنه توخالی. گیتارهای بدنه-توخالی مورد استفاده نوازندگان جاز قرار میگیرد، در صورتی که بدنه-توپر عموماً در موسیقی راک کاربرد دارد.
از نظر تعداد سیمها

معمولاً گیتارهای الکتریکی شش سیم دارند. بعضی نیز دارای ۱۲ سیم میباشند که هرجفت با یک نت کوک میشود، منتهی با اکتاوهای متفاوت، این گیتارها اکثراً در موسیقی فولک کاربرد دارند. گیتارهای ۷ و ۸ سیمی نیز وجود داردند که البته غیرمعمول هستند.

اجزا


اجزا گیتار برقی


    • ۱. سردسته (Head Stock): قسمت بالایی گیتار که سیمها در آنجا تنظیم میشوند.
    • ۲. خرک بالا
    • ۳. پیچهای کوک یا گوشیها (Tuning Switch): پیچهایی که بر روی دسته گیتار قرار گرفتهاند و با آن میتوان گیتار را کوک کرد.
    • ۴. پردهنما یا دستان (Fret): قطعههای فلزی که بر روی دسته گیتار قرار دارد و پردههای موسیقی را از هم جدا میکند.
    • ۵. تنظیم کننده دسته (truss rod): برای تنظیم و تثبیت دسته
    • ۶. علامتهای روی دسته
    • ۷. دسته (Neck): قسمت بلند و باریک گیتار است که جای انگشتگذاری نوازنده برای انتخاب نتها است. این بخش بین بدنه و سر دسته گیتار قرار دارد.
    • ۸. اتصال دسته به بدنه
    • ۹. بدنه: قسمت اصلی گیتار است که به دسته متصل شده و برخلاف گیتار آکوستیک معمولاً توخالی نیست و بخشهایی مانند پیکآپ و خرک بر روی آن قرار دارد.
    • ۱۰. زخمهگاه (Pick up): یک سیمپیچ مغناطیسی است که بر روی بدنه گیتار و زیر سیمها قرار دارد و وقتی سیمها بر اثر پیک زدن مرتعش میشوند تحت تأثیر میدان مغناطیسی پیکآپ قرار میگیرند و این تحریک به آمپلیفایر فرستاده میشود و سپس آنجا تقویت میشود.
    • ۱۱. کنترل صدا و تن: پیچهایی که بر روی بدنه گیتار قرار گرفتهاند و میتوانند صدا و تن گیتار را تغییر دهند.
    • ۱۲. کلید زخمهگاه (Pick up Switch): یک تعویض کننده که بر روی بدنه گیتار قرار گرفته و برای تعویض پیکآپ و تغییر دادن تُن و صدا بکار میرود.
    • ۱۳. لرزانه (Tremolo): میلهای که روی بعضی گیتارها قرار دارد و به خرک متصل شده. با حرکت دادن آن به بالا و پایین خرک حرکت میکند و باعث زیر و بم شدن صدا میشود. به آن اصطلاحا دسته ویبراتو (Vibrato) نیز گفته میشود (در این تصویر نیست.)
    • ۱۴. خرک (Bridge): ناحیهای است بر روی گیتار که سیمهای گیتار بر روی آن قرار میگیرند.
    • ۱۵. محافظ پیک (Pickguard): صفحهای است که از زخمی شدن بدنه بهوسیله پیک جلوگیری میکند.
سبکها

از گیتار الکتریک در سبکهای مختلف از جمله راک، متال، پاپ، جاز و هیپ هاپ استفاده میشود، اما در سبک راک و متال به عنوان ساز اصلی مورد استفاده قرار میگیرد.
برگرفته از سایت ویکی پدیا
نوشته شده در یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 19:5 توسط princess mina| |

گیتار بیس نوعی ساز زهی است که صدایش به وسیله یک تقویت کننده الکتریکی (آمپلیفایر) تقویت میشود. این ساز که برای تولید صداهایی با فرکانس و تن پایین استفاده میشود، از نظر ظاهری بسیار شبیه به گیتار الکتریک میباشد با این تفاوت که بدنه بزرگتری دارد، دسته و میزانبندیاش بلندتر است، و معمولاً دارای چهار سیم (گاهی پنج یا شش) میباشد که از نظر تن یک اکتاو پایینتر از گیتار الکتریک، در محدوده بیس کوک میشود. گیتار بیس میتواند پردهبندی داشتهباشد و یا خیر، اما در اکثر موسیقیهای عامهپسند بیسهای پردهبندی شده رایجاند. علاه بر اینها گیتار بیس آکوستیک تو خالی نیز موجود میباشد.
از حدود سال ۱۹۵۰ به بعد در موسیقیهای راک و پاپ گیتار بیس به صورت وسیعی جایگزین کنتر باس شد و تولید صداهایی با تن پایین را بر عهده گرفت. همچنین گیتار بیس به صورت تکی، در موسیقیهای جاز، لاتین و فانک استفاده میشود.
برگرفته از سایت ویکی پدیا

نوشته شده در یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 19:5 توسط princess mina| |

با حمله اعراب به ايران حكومت ايران به دست اعراب افتاد
در همان دوران موزيسيني به نام زرياب در ايران زندگي مي كرد كه بعد از تصرف ايران توسط اعراب به عنوان يكي از مستشار هلاي ايران به يكي ديگر از مستعمرات اعراب كه در جنوب اسپانيا(آندلوس)بود فرستاده شد. زرياب در آندلوس شروع كرد به تكميل سازي كه در ايران ساختن اون رو شروع كرد بود كه اين ساز در اسپانيا به لوت معروف شد كه امروزه به آن عود مي گويند با گذشت چندي اين ساز در اسپانيا بسيار پر طرفدار شد و موسيقي آن زمان اسپانيا را زرياب با استفاده از پايه هاي موسقي فر كليك و سنتي اسپانيا و دانسته هاي خود تكميل كرد
در نهايت شكل تكامل يافته لوت يا عود تبديل به گودتار شود و پس از چندي به نام گيتار تغيير نام داد
شايان ذكر است كه بزرگان موسيقي اسپانيا وهمچنين مراكشي ها مخترع اصلي گيتار را ايرانيان مي دانند
همان طور كه بزرگ ترين نوازنده فلامينكو دنيا(پاكو دلوسيا)
معروفترين آلبوم خود را به نام زرياب ايراني نام گذاشت

بر گرفته از سایت پرشین سینگرز
نوشته شده در یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 19:0 توسط princess mina| |

چند نکته پیرامون کوک سنتور :
1- پیشنهاد میکنم ابتدا سیمهای سفید را کوک کنید سپس به سراغ سیمهای زرد بروید. به این خاطر که سیمهای سفید از مقاومت بالاتری برخوردار هستند و احتمال پاره شدن آنها نسبت به سیمهای زرد کمتر است تا زمانی که دست شما آشنایی مختصری با انجام عملیات کوک پیدا کند.
2- تا وقتی گوش شما مهارت لازم را برای کوک (بدون تیونر) پیدا نکرده از کوک سیمهای پشت خرک حتا به کمک تیونر پرهیز کنید چرا که کوک سیمهای پشت خرک به مهارت لازم و تجربه ی کافی نیاز دارد. اجالتاً هنگامی که شما سیمهای سفید را کوک می کنید سیمهای پشت خرک نیز تا حدی کوک می شوند.
3- خود را با انجام کوک در مدت طولانی خسته نکنید. این کار صبر و حوصله زیادی (مخصوصاً در اوایل کار) می طلبد. توصیه می کنم هر 15 یا 20 دقیقه که کوک کردید به خودتان و دستگاه استراحت دهید.
4- اگر اولین کوک شما حتا چند روز به طول بی انجامد اشکالی ندارد بلکه مهم دقت و حوصله ای است که به خرج می دهید. بعد از اینکه سنتور را یکبار به طور کامل کوک کردید (به جز سیمهای پشت خرک که شرح آن گذشت) مطلوب است دوباره تک تک سیمها را چک کنید و ببینید آیا سر جای کوک اصلی خود قرار دارند یا خیر، اگر نه، دوباره آنها را اصلاح کنید.
5- توجه کنید اگر تا دو یا سه بار سیمی را چک کردید و دیدید از کوک خارج شده است طبیعی است چون شما همه ی سیمها را حداقل یکبار شل کردید بنابراین تا این سیمها دوباره جا بیافتند ممکن است یک یا دو هفته طول بکشد.
6- هنگام کوک ترجیحاً دست چپ خود را روی سنتور نگذارید زیرا گرمای مستقیم دست شما باعث می شود کوک سیمها کمی خالی شوند. 7- توجه داشته باشید در زاویه ی سمت چپ سنتور شما کسی نشسته باشد چون اغلب سیمها هنگام پاره شدن به طرف چپ پرتاب می شوند و چون فشار زیادی دارند ممکن است باعث صدمه شوند.
8-به هنگام کوک کردن سر خود را به هر دلیلی نزدیک سنتور نبرید چون سیم ممکن است زمانی که پاره می شود به چشم شما اصابت کند.
9- برای شروع کوک یکی از نکات شل کردن گوشیها بود. از آنجائیکه برای بعضی اشکالاتی در این مرحله بوجود آمده است دوباره یادآور می شوم گوشی را به مقدار خیلی خیلی کم شل کنید شاید در حدود کمتر از 10/1 دور. وقتی گوشی را زیاد شل کنید احتمال پاره شدن آن هنگام سفت کردن بیشتر می شود.
10- در نهایت بعد از انجام کوک و چک کردن دوباره ی آن مضراب را به حالت درست (به طوریکه می خواهید آهنگ اجرا کنید) در دست بگیرید و نتها را تک تک بصدا در آورید و ببینید که آیا درست کوک کرده اید یا خیر. (هر چهار سیم یک نت باید هم صدا باشند)

اشکالاتی که ممکن است برای تیونر پیش بیاید:

1- گاهی اوقات وقتی سیمی را به صدا در می آورید تیونر چند نت را به شما نشان می دهد ولی معمولاً یکی از آن نتها بیشتر روی صفحه نمایش میماند (آخرین نت). چند بار (با فاصله) سیم را به صدا درآورید و ببینید کدام حرف (نت) بیشتر نشان داده می شود. طبیعی است که آن نت را باید مورد نظر قرار دهید.
2- گاهی این دستگاه ها بیش از حد معمول و معقول بهم می ریزند (مانند موبایلها). می توانید با روشن و خاموش کردن آنها دوباره شروع به کار کنید.
3- همراه بعضی از تیونرها یک میکروفن گیره ای نیز می باشد. به طور کلی برای کوک کردن احتیاجی به آن ندارید اما اگر در محیط شلوغ و پر سر صدا مجبور به کوک هستید باید از آن میکروفن استفاده کنید تا تیونر صدای محیط را نگیرد و نت صحیح را به شما نشان دهد. این میکروفن را می توانید به سوراخی که کلاف بلند سنتور دارد نصب نمائید. (به شکلی که گیره داخل سوراخ و خود میکروفن روی صفحه ی سنتور قرار گیرند)
4- از آنجائیکه این دستگاه با باطری کار می کند به این نکته دقت کنید که: نصف سنتور را با باطری ضعیف و نصف دیگر آنرا با باطری نو کوک نکنید، چرا که فرکانسهایی که دستگاه با باطری نو به شما می دهد کمی با فرکانسهای باطری ضعیف متفاوت است، یا کل سنتور را با همان باطری ضعیف کوک کنید یا اگر باطری خیلی ضعیف است قبل از شروع عمل کوک از باطری نو استفاده نمائید.

منبع : harmonytalk.com

نوشته شده در یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 18:59 توسط princess mina| |

بیشتر علاقه مندان به ساز سنتور که امیدوارانه تلاش خود را در راستای پیشرفت همه جانبه چه در زمینه ی نوازندگی و چه در کامل کردن معلومات موسیقی خود انجام می دهند، معمولا بعد از گذشت حدود دو، سه یا چهار سال احساس نیاز به یک ساز بهتر، باعث ترغیب آنها برای تهیه ی یک ساز خوب می شود. این عنوان مقاله را با این هدف شروع به نوشتن کردم که راهنمایی باشد برای آنها، جهت شناختن ویژگیهای یک ساز خوب و سعی کردم تا حدی به مسائل حاشیه ای این موضوع نیز بپردازم تا برخی از سوالات بی شماری که هنرجویان سنتور دارند پاسخ داده شود تا بلکه کمی از سردرگمی نجات یابند و البته روشن است بررسیهای ذیل از دیدگاه یک نوازنده می باشد که ممکن است با دید یک سازنده اندکی متفاوت باشد (چرا که اکثر سازندگان بیشتر سازهای خود را در نوع خود خوب می دانند!)

نا گفته نماند تا زمانی که یک هنرجو به آن مقدار از توانایی لازم، جهت کارشناسی فنی ساز نرسیده است، صلاح آن است برای خرید یک ساز خوب با استاد خود مشورت کند یا از اساتید فن، تایید ساز خریداری شده ی خود را بگیرد.

به این دلیل که هنوز تعریف "کیفیت سازهای ایرانی" (مثل خیلی چیزهای دیگر) به درستی معلوم نیست و استانداردی برای آن مشخص و تعریف نشده است، بنابراین مطالبی که منوط به ویژگیهای یک سنتور خوب در این سلسله مقاله به نظر دوستان میرسد نمی تواند صد در صد صحیح باشد ولی امیدوارم آنقدر باشد تا در حد و توانایی خودشان به تدریج و با تمرین و توجه به این موارد، تفاوت سازهای خوب، معمولی و بد برای آنها تا اندازه ای قابل درک و مقایسه باشد.

هنگامی که شما نزد سازنده ای می روید برای خرید ساز، اینگونه باب است که سازنده از تمام سازهای خودش تعریف می کند و حتی اگر سازی مشقی نیز باشد اغلب می گویند "نسبت به یک ساز مشقی قیمتی ندارد و یا کیفیت خوبی دارد" حال اینکه قیمت ساز مشقی چقدر است را حتا حدودا هم نمی توان گفت، چه بسا ساز مشقی از هشتاد هزار تومان می توان سراغ گرفت تا سیصد هزار تومان که در "اغلب اوقات" این دو، از لحاظ کیفی تفاوت چندانی هم، با هم ندارند!

شاید یکی از دلایلی که سازندگان برای قیمت بالای سازهای مشقی خود دارند این است که می گویند "چوب و مواد بکار رفته دارای مرغوبیت بالایی هستند"، گر چه صدای ساز تناسبی با قیمت آن ندارد و اینجا سوالی که پیش می آید این است که چرا باید سازندگان، مواد مرغوب را برای ساز مشقی به کار ببرند؟ اگر قرار نبوده است که سازی برای صدادهی با کیفیت بالا مهندسی و ساخته شود، آیا این استفاده بی مورد باعث از دست دادن منابع موجود برای ساختن سازهای درجه ی یک نیست؟

آیا برای یک هنرجو در وحله اول کیفیت مواد بکار رفته در ساز برای او اهمیت دارد یا کیفیت صدای آن؟ طبیعی است هنرجو هزینه ای که برای خرید ساز می کند برای به دست آوردن صدای مطلوب است، نه برای خرید چوب خوب یا خرکهای شیک و مرغوب و نه سیمهای به اصطلاح درجه یک!

واقعیتی که متاسفانه با آن روبرو هستیم این است که، تا به حال رخ نداده یا من ندیده ام که سازنده ای که قصد دارد کلا سازهای حرفه ای بسازد بتواند از مجموعه سازهایی که هدف ساخت آنها، بوجود آمدن سنتور درجه یک است از هر ده سنتور مثلا هشت تای آن واقعا با کیفیت صدایی بالا باشند. معمولا همیشه چند ساز از هر ده سازی که می خواهند درجه یک باشد واقعا درجه یک در بیاید به نظر می رسد امری نسبتا تصادفی است.

البته به هیچ عنوان منکر شناخت و زحمات سازندگان سنتور نیستم، چه بسا طی دو سه سال اخیر سازهای مشقی واقعا خوبی ساخته شده است و به نظر میرسد بطور کل در زمینه ی سنتور سازی پیشرفتی حاصل شده باشد ولی تجربه نشان داده که سازنده ای که توان ساخت سنتور درجه یک را دارد وقتی عزم را جزم می کند که یک سنتور عالی بسازد، قابل پیش بینی نیست که ماحصل کار واقعا همانی شود که می باید یا می خواهد باشد؛ چه بسا گاهی اتفاق افتاده که ماحصل کار خیلی بهتر از چیزی شده که حتی خود سازنده انتظار داشته (که متاسفانه اکثر سازندگان خود این را تشخیص نمی دهند!) و گاهی نیز ساز با کیفیت متوسط یا اصلا ضعیفی از کار در می آید.

گاهی سه سنتور که پشت هم ساخته می شوند همگی عالی هستند (به نسبه) و انتظار می رود مابقی نیز با همان کیفیت باشند ولی مثلا چهار سنتور بعدی دارای کیفیتی متوسط از آب در می آیند.

نکته دارای اهمیت دیگر اینکه با توجه به سبکهای مختلف نوازندگی و گسترده بودن تنوع قطعات حتی اگر یک سنتور خیلی خوب و درجه یک هم باشد ممکن است برای نوازندگی مثلا در فلان سبک مناسب نباشد که با توجه به این موضوع قیمت و کیفیت سنتورهای خوب از دید سبکهای مختلف، تعاریف متفاوتی خواهد داشت. البته این موضوع در دیگر سازها به شدت بیشتری نیز وجود دارد ولی این مشکل تمام سازهای ایرانی است چرا که در سازهای غربی این مشکل از طریق استاندارد کردن تمام انواع موجود سازها حل شده و تنها نکته ای که باقیمانده و حل شدنی نیست سلیقه ی اساتید در مورد "صدای منحصر به فرد" هر ساز است.

در شماره بعدی اجمالا به نکاتی می پردازیم که هنرجویانی که در اوایل کار هستند با توسل به آن، تا حدودی بتواند ساز خوب را از بد تشخیص دهند البته تکرار این نکته ضروری است که باز هم احتمال خطای یک هنرجو ی کم تجربه به نسبت بالاست بنابراین گرفتن تایید از یک استاد، همیشه برای او الزامی است.

بنابر آنچه تجربه نشان داده است مسائل حاشیه ای که برای هنرجویان جهت خرید ساز پیش می آید نه تنها بی اهمیت نیست بلکه این موضوع متاسفانه گاهی باعث کدورت ها و ایجاد کینه ها مابین معلمین و شاگردان شده و شاگردان به محض روبرو شدن با استاد جدید، معلم پیشین خود را بخاطر انتخاب نادرست ساز (چه از روی عمد و چه از روی نا آگاهی) مورد نکوهش و انتقاد قرار می دهند و چه بسا در بیشتر موارد هیچکدام آنقدر مقصر نبوده اند که بعد ها باعث بعضی از این کدورتها شود.

قصد من از بیان مطلب فوق این است که از نظر من مسائل حاشیه ای این ماجرا به هیچ عنوان قابل اغماض نیست و دانستن آن برای هنرجویان تا حدی الزامی است چرا که درک متقابل معلم و شاگرد جهت تهیه ی یک ساز خوب برای شاگرد می تواند موجب پیوستگی رابطه ی معلم و شاگرد برای مدتها باشد و در آینده گله ای پیش نیاید.

بنابراین تا جایی که اذهان دوستان عزیز خسته نشود، آنچه که طبق تجربه دریافته ام عنوان می کنم و از آنجاییکه تا به حال به اینگونه مسائل پرداخته نشده است فکر می کنم ذکر این موارد برای یک بار خالی از لطف نباشد تا شاید کمک فکری کوچکی برای بعضی از دوستان باشد.

از دید کلی مجموعه فعالیتهایی که یک هنرجو انجام می دهد تا این مهارت، یعنی "شناخت ساز خوب" را به دست آورد بسته به استعداد و مقدار پیشرفت حداقل هفت تا ده سال طول می کشد و پیش نیازهای اصلی آن، مواردی است که به طور مختصر در ادامه اشاره شده:
1-گوش کردن به موسیقی (ساز سنتور) به طور جدی تا به درجه خوبی از درک موسیقایی و فهم صدای زیبای این ساز برسند.
2-تمرین و پیشرفت کافی تا توانایی اجرای قطعات (حداقل نیمه) حرفه ای سنتور حاصل شود تا فرد بتواند به عنوان معیاری جهت شناسایی یک ساز خوب از آن استفاده کند.
3-کمی اطلاع از نحوه ی ساخت ساز تا شخص بتواند ساز را از لحاظ ظاهری نیز ارزیابی کند.
4-نواختن و تمرین با انواع سنتورها (سنتورهای خیلی خوب و خیلی بد)

با این شرایط هنرجویی که هنوز تجربه و شناخت کافی از سازی با کیفیت بالا را ندارد چند راه وجود دارد:
1-یک ساز با قیمت بالا که فروشنده گفته این ساز خوبی است را چشم بسته خریداری کند تا روزی که خودش کارشناس این کار شود.
2-به یکی از سازندگان یا فروشندگان اعتماد کند که انشاا...سازی با کیفیت خوب و قیمت مناسب به او دهند.
3-یا به استاد خود اطمینان کند و با نظر مستقیم او اقدام به خرید ساز کند و در صورتی که مساله "گاو بندی "در میان نباشد راه سوم عقلانی و منطقی تر به نظر می رسد (که متاسفانه خیلی از هنرجویان از همین مسئله "گاوبندی" ضربه خورده اند)
4-راه بعدی که وجود دارد اما بسیار سخت و وقت گیر و گیج کننده می باشد این است که هنرجو آمار چندین ساز خوب را از چندین سازنده و یا فروشنده بگیرد و تک تک آن سازها را نزد چند استاد مورد قبول ببرد و تایید سازها یا یکی از آن سازها را به عنوان بهترین آنها بگیرد و بعد اقدام به خرید کند.

مشکلی که اینجا وجود دارد اختلاف سلیقه و سواد و درک سازندگان و فروشندگان و حتا اساتید در مورد ساز خوب است. این امر درست است (متاسفانه به ده ها دلیل) که اگر مثلا شما سازی که مورد تایید کامل فلان سازنده ی معروف است نزد دیگر سازنده ی مشهور ببرید ممکن است سازنده ی دوم آن ساز را در حد یک ساز مشقی تایید کند نه بیشتر. این امر (دوباره با کمال تاسف) در بین اساتید وقت نیز وجود دارد و به ندرت پیش می آید که سازی را دو سازنده ی خوب یا دو استاد متفق القول تایید کنند و آن ساز را درجه یک بنامند.

با این شرایط تکلیف یک هنرجویی که راه چهارم را انتخاب کرده چیست؟ این هنرجو ممکن است با پیگیری های زیاد، نسبتا به مطلوب برسد اما از کجا معلوم که چند سال دیگر که ساز خود را به سازنده یا استاد سومی نشان دهد کاملا سرخورده و مایوس از آن همه تلاش برای خرید یک ساز خوب نشود.

بنا بر تشریح شرایط فوق توصیه ای که من به عنوان کم تجربه ترین عضو موسیقی به هنرجویان دارم این است که هنرجویان سنتور و حتا دیگر سازها، کلا به دنبال ساز درجه یک نروند مگر در دو حالت:
یکی اینکه خود، توانایی تشخیص یک ساز خوب را به طور نسبی حاصل کرده باشند تا تماما محتاج این و آن نباشند و از خود نیز نظری در مورد ساز ارائه کنند، و دیگر اینکه به یک و فقط یک استاد که مورد اطمینان آنهاست کاملا اعتماد کنند و با نظر مستقیم ایشان ساز خوب خود را خریداری کنند با این آگاهی که بدانند این سازِ خوبِ خریداری شده ی آنها ممکن است در آینده مورد نقد سازندگان، اساتید مختلف و حتا خود آنها قرار گیرد که در صورت صحت این پیش بینی، بعدها گله ای از استاد یا شخص مورد اعتماد خود نداشته باشند.

نکته ای که قابل عرض است و دانستن آن برای هنرجویان الزامیست این نکته می باشد که بدانند همیشه گرانترین ساز، بهترین نیست. به این معنی که اگر مثلا سنتوری با قیمت یک میلیون تومان یا بیشتر خریداری کردند پس مطمئن باشند که آن ساز قطعا درجه یک است، این طور نیست بلکه تنها می توان گفت که احتمالا آن ساز، ساز خوبی است اما نه به طور قطع.

به ادامه مطلب مراجعه فرمایید



ادامه مطلب
نوشته شده در یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 18:58 توسط princess mina| |

ویولن سل: 

ویولن سل چنان بزرگتر از ویولن و ویولا است که نوازنده مجبور است آن را برای اجرا بر روی زمین ما بین پاهای خود تکیه دهد. در حالیکه خود روی صندلی می نشیند. از این جهت در انتهای تحتانی ویولنسل میله ای آهنی نصب شده ( که در غیر هنگام اجرا آنرا باز می کنند یا می پیچند و به داخل جعبه سر می دهند.) و نوک آنرا روی زمین قرار دارد.
نت این ساز را در اصوات بم با کلید فا در اصوات وسط با کلید دو و در اصوات زیر با کلید سل می نویسند.

تعریف لغت نامه ای:
ویولن سل:
در وجه تسمیه این ساز به زبانهای فارسی و فرانسه اشتباهی وجود دارد. توضیح اینکه سلو به معنی کوچک و ویولن سل به معنی ویولن کوچک است. در حالی که این ساز به مراتب بزرگتر از ویولن است.
در تحلیل این نکته باید گفت که کلمه ویولن اساسا عنوان سازی بوده به بزرگی کنترباس امروزی و ویولن سل، همان شکل و ترکیب را در حجم کوچکتری عرضه می کرد.
ویولن سل عضو سوم رده سازهای زهی شمرده می شود. این ساز بیش از ویولا و کم و بیش مانند ویولن قابلیت اجرای تکنوازانه، شرکت در ارکستر مجلسی و نیز در ارکستر را دارا می باشد.طنین آن خصوصیتی دارد که به نوازنده و شنونده هر دو راحتی اعصاب می بخشد.
منبع: سازشناسی پرویز منصوری
فرهنگ تفسیری موسیقی

نوشته شده در یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 18:54 توسط princess mina| |

    • ابوالحسن صبا
    • ابراهیم لطفی
    • رکن الدین مختاری
    • حسینعلی وزیری تبار
    • علی تجویدی
    • همایون خرم
    • حبیب الله بدیعی
    • پرویز یاحقی
    • حسین یاحقی
    • محمد میرنقیبی
    • ارسلان کامکار
    • برگرفته از سایت ویکی پدیا
نوشته شده در یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 18:53 توسط princess mina| |

گاهی می بینیم نوازندگان ویلون در ایران، با وجود سابقه زیاد در نوازندگی این ساز هنوز اشکالات ابتدایی در نوازندگی (از نت خوانی گرفته تا استیل) دارند که این موارد در کتابهای آموزشی ویلن ذکر شده ولی اکثرا" بخاطر بی دقتی این نوازندگان هنگام تمرین این کتابها و عدم آموزش صحیح از طرف هنرآموز این مشکلات با نوازنده باقی می مانند.

از این رو با نوشتن سلسله مقالاتی به مشکلات احتمالی هنرجویان ویلن هنگام زدن کتابهای آموزشی ویلن نظیر ل ویلن، شفچیک، ولفارت و همچنین بعضی از قطعات ویلن می پردازیم. مطالبی که در زیر می آید، در برگیرنده نکاتی است برای یادگیری و نواختن کتاب ویلن( Le Violon)

تمرین های فیزیکی
معمولأ هنرجویان، هنگامی که به دروس مشابه آنچه در درس شماره 144 از کتاب ل ویلن دوم می رسند، نمی توانند این درس( و پاساژهای موسیقایی نظیر آن) را بصورت یکدست و روان اجرا کنند ودر رعایت همزمان مواردی نظیر اجرای صحیح ریتم، آرشه کشی کنار خرک، وضوح صدای آرشه ، هلالی نشستن انگشتها روی گریف، اجرای صحیح نتها از لحاظ زیر و بمی( فالش نبودن)، حالت صحیح دست چپ و... با مشکل مواجه می شوند.

برای رفع این موارد بهتر است به روش زیر عمل شود:

ابتدا باید مسئله را( که همان نواختن پاساژ در تمپوی اصلی می باشد)، تبدیل به مسائل کوچکتر نموده تا روانی نسبی خالی از اشکالی بوجود آید؛

1- در ابتدا، ریتم اصلی را اجرا نمی کنیم و ارزش زمانی تمام نتها را برابرمی گیریم.

2- تمام آرشه های لگاتو یا پیوسته را شکسته و برای هر نت یک آرشه جداگانه در نظر می گیریم.

3- در هنگام نواختن با سرعت کم، به آرشه کشی کنار خرک و همچنین در کنار خرک ماندن درهریک از آرشه ها دقت می کنیم و سعی می کنیم صداگیری در تمام طول آرشه قوی و یکدست باشد.

4- دقت می کنیم که انگشتان دست چپ روی گریف حتمأ هلالی گذاشته شوند.

5- اجرای صحیح نتها را از نظر زیر و بمی ( فالش نبودن)، تمرین می کنیم.

حال باید گره های باز شده را یک به یک ببندیم یعنی نتها را در یک آرشه جا داده، ضرب پا و ریتم را رعایت کنیم. اغلب دیده می شود که هنرجو حتی با رعایت نکات بالا نمی تواند پاساژ را با تمپوی اصلی اجرا کند و توانایی روان زدن جملات بوجود نمی آید. در اینجا لزوم تمرین بصورت ذهنی مشخص می شود.

تمرین های ذهنی
1- نخست هر میزان را نت خوانی می کنیم( بدون بکار بردن ساز). به این وسیله ذهن درک بهتر و شناخت بیشتری از موسیقی مورد اجرا بدست می آورد که خود، باعث روانی در نواختن می شود.


درس شماره 144 از Le Violon
2- هر نت در هنگام اجرا دارای یکسری از نکات است که لزومأ ضعف هایی که در مجموعه نکات هرنت برای هر دو دست وجود دارد، با نت بعدی یکسان نیست. مثلأ در اجرای یک نت ممکن است صدا از لحاظ زیر و بمی مشکل داشته باشد و در نت بعدی تنظیم طول آرشه مسئله باشد و مسایلی از این قبیل. حالا که تمرینات فیزیکی را انجام داده و تصوری ازقطعه مورد نظردر ذهن داریم، سعی می کنیم ازتمرکز روی تک تک نتها و مسائل اجرایی شان خودداری کنیم چون توجه بیش ازحد روی هر نت باعث از سرعت افتادن می شود. مثل اینکه ما هنگام راه رفتن بجای توجه به هدف، به قدمها وچگونگی گام برداشتن توجه کنیم؛ مطمئنأ اینگونه راه رفتن، اگر به زمین خوردنمان نینجامد، با مشکل و کندی همراه است!

برای این منظور، جمله گامی شکل را با تمام نتهایش یک جمله فرض می کنیم. هدف را تنها رسیدن به نت آخر می گیریم و اجرای جمله را به ناخودآگاه ذهن می سپاریم. بدین ترتیب، برای تمام نتها و نکات موجود ارزش یکسان قائل می شویم و اجرا را یکدست تر در ذهن می شنویم و در نتیجه به طور ناخودآگاه، صحیح تر می نوازیم.
برگرفته از سایت هارمونیک

نوشته شده در یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 18:51 توسط princess mina| |

ویولنسل (Violoncello) که معمولا در زبان انگلیسی به اختصار چلو (Cello) و در حالت جمع چلی (Celli) نامیده می شود از خانواده سازهای زهی آرشه ای است. بکارگیری این ساز در تک نوازی، در گروه موسیقی مجلسی و همچنین در بخش زهی های یک ارکستر متداول است.

واژه cello، خلاصه شده ی واژه ی ایتالیایی violoncello، به معنی ویولن کوچک است. علت این نامگذاری را باید در دوران رنسانس و باروک جستجو کرد.

خانواده ی ویول، گروه سازهای آرشه ای بود که در آن دوران به جای خانواده ویولن امروزی رواج داشت. ششمین عضو این خانواده در محدوده صدایی کنترباس، violone نامیده می شد که سازی شبیه به کنترباس امروزی بود. منظور از ویولن چلو، سازی کوچکتر از ویولنِ خانواده ویول است.

ویولن چلو یا به تلفظ فرانسوی آن ویولنسل بسیار با موسیقی غربی آمیخته شده است و آنرا سازی با نزدیکترین صدادهی به صدای انسان توصیف کرده اند. این ساز عضو ثابت ارکستر استاندارد و بخش باس کوارتت زهی است و همچنین در بیشتر آنسامبل های دیگر نیز حضور دارد. کنسرتوها و سونات های فراوان برای ویولنسل نوشته شده است.

هرچند این ساز در موسیقی مردم پسند کم کاربرد تر است، اما در برخی از ضبط های موسیقی پاپ و راک وارد ترکیب قطعه می شود. بتازگی ویولنسل در خیلی از اجراهای هیپ هاپ و R & B خودنمایی می کند. از آن جمله می توان به اجراهای خوانندگانی چون Rihanna و Ne-Yo در مسابقه جوایز موسیقی آمریکا اشاره کرد.

سوییت های سلوی باخ برای ویولنسل در زمره ی مشهورترین آثار دوره ی باروک هستند که برای این ساز نوشته شده است. دو کنسرتو در دو ماژور و ر ماژور اثر هایدن از آثار برجسته دوره ی کلاسیک برای این ساز به شمار می آیند.

همچنین می توان به پنج سونات برای ویولنسل و پیانو اثر بتهوون اشاره کرد که سه دوره مهم در تکامل آهنگ سازی او را پوشش می دهد. رپرتوار دوره رمانتیک، کنسرتو از روبرت شومان در لا مینور، کنسرتوی آنتونین دورژاک و دو سونات از برامس را شامل می شود. در دوره ی آغازین سده ی بیستم، کنسرتو در می مینور از الگار و سونات های سلو برای ویولنسل از زولتان کودای (اپوس 8) و پل هیندمیث (اپوس 25) برجسته هستند.

انعطاف پذیری این ساز در اجرا، آن را به ساز محبوب آهنگسازان نیمه دوم سده ی بیستم بدل کرد و این محبوبیت به سبب تمرکز سولیست هایی همچون زیگفرید پالم و مستیسلاو روستروپوویچ که با تمرکز بر روی موسیقی معاصر به یاری این آهنگسازان آمده بودند افزایش می یافت.

منبع :سایت هارمونیک

نوشته شده در یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 18:50 توسط princess mina| |

ویولن سل سازی است که برای تکنوازی خیلی مناسب است و پس از ویولن موثرترین ساز ارکستر بشمار می اید.رپراتور این ساز خیلی زیاد و گسترده تر است و شامل تعداد بیشماری قطعات ((تریو)) برای پیانو ویولن و ویولن سل است.اموختن این ساز چندان مشکل تر از ویولن نیست.ویولن سل در اندازه های 4/3و2/1و4/1 نیز ساخته می شود.ویولن سل شبیه به ویولن ولی از ان بزرگتر است.تنها تفاوت ان ها مربوط می شود به پایه ای فلزی شبیه میله که نوازنده به هنگام نوازندگی ان را زیر کاسه ساز در ناحیه ((سیم گیر)) به بیرون می کشد و ان را روی زمین تکیه گاه ساز قرار می دهد و در هنگامی که ساز مورد استفاده نمی باشد میله را به درون ساز فشار می دهند.ویولن سل را به اندازه یک اکتاو و بم تر از ویولا و به فاصله (پنجم درست) کوک میکنند.
Mi_Sol_Re_Laکوک ویولن سل: لا_ر_سل_می
گرچه ویولن سل به اندازه قابل ملاحظه ای از ویولن بزرگتر است ولی ارشه ان کوتاهتر و سنگینتر است،از این رو در اجرای پاساژهایی که می بایست به شیوه ((لگاتو)) اجرا شوند برای کشیدن ارشه به مراتب بیشتر از ویولن عوض می شود.گرچه اصول نوازندگی ویولن شباهت زیادی به هم دارند ولی در پاره ای موارد تکنیک های نوازندگی ان ها تفاوت پیدا می کند........


نت اين ساز را در اصوات بم با كليد « فا » , در اصوات وسط با كليد « دو » (( ي خط چهارم )) , و اصوات زير را با كليد « سل » مي نويسند .

منبع : ساز شناسي

نوشته شده در یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 18:48 توسط princess mina| |

الف- مقدمه :
ادیت در ویولن، مهمترین و پیچیده ترین شاخه از دانش های هنر نوازندگی این ساز است که هنرمندان درسطوح مختلف نوازندگی این ساز بطور مستقیم با آن سر و کار دارند. اهمیت این دانش از آنجاست که برای نواختن هر اثر تصنیف شده برای این ساز، نیازمند استفاده ازآن هستیم.

با این وجود، متاسفانه بدلایل مختلف، آموزش این شاخه از دانش نوازندگی ویولن به هنرجویان در ایران بسیار ناچیز، ناقص و گهگاه اشتباه از طرف اساتید صورت می پذیرد. بدین منظور برای اولین بار، در سلسله مقالاتی که با عنوان ادیت در ویولن ارائه خواهد شد، سعی می گردد تاعلل آموزش ناکارامد این دانش بررسی گردد و سپس با معرفی و آموزش گام به گام اصول اساسی ادیت، زمینه آموزش پایه ای و مدون این دانش فراهم گردد.

در طول مقالات، هر کجا نیاز به روشنتر شدن مطالب باشد، مثال های مرتبط آورده خواهد شد. بالطبع هنرجویان پس از مطالعه کامل این مقالات با اصول و عوامل تاثیر گذار در ادیت آشنا می گردند.

بطور کلی مهمترین معضلات در آموزش این دانش عبارتند از:

1- در کتب آموزشی ویولن، تاکید بیشتر بر روی تکنیک های نوازندگی این ساز می باشد و تاکیدی بر روی آموزش ادیت وجود ندارد و حال آنکه این مقوله، خود یک مبحث جداگانه می باشد. گستردگی و پراکندگی بسیار زیاد مسائل دانش ادیت که هیچگونه جمع بندی مفید و کاملی برای آن وجود ندارد و همچنین کمبود یا عدم وجود منابعی که بصورت مدون این دانش را بررسی وآموزش دهد، همواره باعث می گردد تا هاله ای از ابهام و بی دانشی در این زمینه وجود داشته باشد.

2- با توجه به عوامل جهانی بودن و قدمت استفاده از ویولن به لحاظ تاریخی در دنیا، دروس و کتب مربوط به آموزش تکنیک ویولن دارای کثرت زیادی می باشد.

از دیگر سو، با توجه به بسیار دشوار بودن نوازندگی این ساز، پیشرفت در این ساز بطور معمول بسیار با کندی توسط هنرجویان صورت می پذیرد و از آنجا که بطورعمومی مدت زمان کلاسهای آموزشی برای این ساز بسیار کم در نظر گرفته می شود و تشکیل شدن اکثر کلاسهای آموزشی بصورت یکبار درهفته می باشد، غالبا فرصت آموزش این شاخه برای هنرجویان فراهم نمی گردد و بطور کلی فرصتی برای آموزش ادیت بوجود نمی آید.

3- بسیاری ازهنرآموزان ویولن خود تحت یک سیستم آموزشی جامع و مدون، این دانش را بطور کامل فرا نگرفته اند و همواره نوعی بی دانشی وعدم تعمق در رابطه با این موضوع مشاهده می گردد.

4- اصولا باید دانست که در تمام دنیا، ویولن سازی است که هزینه یادگیری آن حتی در سطوح عمومی، نسبت به سازهای دیگر بالاتر است و هنرجویان برای گذراندن سطوح تخصصی و سطح بالای این ساز، هزینه زیادی را باید بپردازند.

نوازندگان ویولن برای نواختن در سطح اعلای آن، نیازمند دانستن بسیاری از رموز و اطلاعات و دانسته های قیمتی هستند و متاسفانه این مورد باعث می گردد تا بسیاری از تنگ نظری ها در زمینه آموزش به هنرجویان بوجود آید و آنها نتوانند بطور کامل از آموخته ها و دانش استادان خود استفاده نمایند.

ب- تعریف :
ادیت(Edit) در ویولن دانش مربوط به انگشت گذاری و آرشه گذاری برای آثار تصنیف شده این ساز* است. بنابراین باید به این نکته که مفهوم این واژه بطور همزمان، برای هر دو مورد فوق کاربرد دارد، توجه نمود و معادل سازی واژه انگشت گذاری در فارسی، بجای واژه ادیت به دلیل عدم جامعیت آن، اشتباه می باشد.

ج- آغاز آموزش:
بطور کلی فراگیری ادیت باید در طول زمان دوره آموزش نوازندگی و به موازات آن توسط هنرجو انجام پذیرد. طبعا اولین و ابتدایی ترین آموزشهای ادیت در زمانی که هنرجو دروس مربوط به انگشت گذاری در دومین پوزیسیون ویولن را آغاز می نماید، می تواند با مقایسه انگشت گذاری ها در آن پوزیسیون و پوزیسیون اول شروع شود.

در واقع آشنا شدن هنرجو با مقوله ادیت، در آغاز بصورت آشنایی با علائم آن صورت می گیرد و سپس با آموزش دیدن هنرجو برای نواختن در پوزیسیون های مختلف دست چپ و به تبع آن نواختن آثار و آشنایی با ادیت های مختلف از یک اثر و مقایسه آنها با یکدیگر و همینطور مشاهده اجراهای مختلف توسط هنرمندان از یک اثر دنبال می گردد. گذشت زمان و پدید آمدن دیدگاهها و اطلاعات جدید، ازعواملی است که تاثیر بسزایی در یادگیری و ادیت کردن های نوازندگان ویولن دارد.

در این میان به دو نکته بایستی توجه داشت اول آنکه میزان اطلاعات استاد در این رابطه و پرسش وپاسخ میان هنرجو و هنرآموز نقش بسیار موثری در آشنایی هنرجو با این دانش دارد و دوم اینکه ادیت کردن صحیح یک اثر، مبتی بر یکسری اصول اساسی می باشد که در واقع با رعایت آنها ادیت نوازنده از اثر با ارزش تلقی می گردد.

د- معرفی علائم و نشانه ها:
برای آشنایی با ادیت کردن آثار ویولن یا نواختن آثار ادیت شده، نیازمند به آشنایی به یکسری علائم و نشانه های اولیه هستیم که در ذیل ارائه می گردند:

د- 1 : نشانه های دست راست: این نشانه ها عبارتند از شماره انگشتان دست راست که به ترتیب از انگشت اول سبابه، با شماره (1) لاتین و انگشت میانی با شماره ( 2) لاتین و تا آخر.


تصویر قسمتی از نت ادیت شده ویولن
برای نشان دادن حالت نواختن در سیمهای مختلف نیز از شماره های یونانی استفاده می گردد. بر این اساس سیم اول یا سیم "می" با علامت"I" ، سیم دوم یا سیم" لا" با علامت"II" ، سیم سوم یا سیم" ر" با علامت III"" و در آخر سیم چهارم یا سیم "سل" با علامت "IV" نمایش داده می شوند.


تذکر- 1: برای نشان دادن حالت نواختن یک نت بطور عمومی، از هر دوی علامات فوق استفاده می گردد تا مشخص شود نت مذکور در کدام سیم و با چه انگشتی بایستی نواخته شود.

د- 2 : برای نمایش جهت نواختن با آرشه، از علامت(V) برای آرشه چپ و از علامت (U) برای آرشه راست استفاده می گردد. برای نمایش نواختن نت ها بصورت گروهی در یک آرشه نیز، از علامت قراردادی لگاتو استفاده می گردد.

تذکر-2: در اکثر موارد، آغاز پاساژهای موسیقی با آرشه راست آغاز می گردد مگر آنکه نیازهای موسیقایی قطعه یا موارد تکنیکی نوازندگی، خلاف آنرا ایجاب نماید.

* همینطور سایر اعضای خانواده سازهای زهی آرشه ای، نظیر آلتو و ویولنسل و... .

به ادامه مطلب مراجعه کنید.


ادامه مطلب
نوشته شده در یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 18:44 توسط princess mina| |

اگه آرشه شما روی سیم سر می خوره و کولیفون زدن هم فایده نداره و قسمت ته آرشه تیره شده
معلومه که مو های آرشه تون کثیف و چرب شده و باید شسته بشه.

1.پیچ آرشه تون رو تا آخر شل کنید و اونو از ته آرشه دربیارید.

2.پاشنه آرشه رو از چوب آرشه جدا کنید.

3.بدون اینکه آب به چوب آرشه برسه مو هارو با آب و به کمک یک مسواک ،بشویید.

4. موهای آرشه رو خشک کنید.معمولا موهای آرشه به راحتی خشک نمی شه و معمولا رطوبت در درون خودش نگه می داره.جلوی تابش نور خورشید قرار دادنش هم اصلا کار صحیحی نیست.برای خشک کردنش بهتره از وسیله ای مثل سشوار استفاده بشه.

5.دوباره پیج و پاشنه آرشه رو ببندید و موها رو کمی سفت کنید و کولیفون بکشید
برگرفته از سایت پرشین سینگرز
نوشته شده در یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 18:43 توسط princess mina| |

در اين قسمت يك گروه از ارزشمندترين ماركهاي ويلن ايتاليايي (به شكل امروزي) که در نوع خود عاليترين و قديمي ترين به نظر مي رسند، ارائه مي شود.اما قبل از پرداختن به اين مهم لازم است كه توضيحاتي در مورد اين سازها و سازندگان نابغه و ماهر آنها داده شود.

امروزه بسياري فراموش كرده اند كه سازهاي زهي درگذشته نيز وجود داشته و بدون شك به وسيله كساني طراحي شده اند.اما شكل امروزي اين سازها به ويژه ويلن مديون نابغه دانشمندي به نام آندره آ آماتيAndrea Amati از اهالي كرموناCremonaاست.طرح آماتي بر خلاف تفاوتي اندك در مدل و ظرافت و پالودگي صدا،هنوز هم تنها نمونه ويلن مدرن است. به همين دليل جهانيان آندره آ آماتي را آفريننده ويلن فعلي مي دانند.

آندره آ در حدود سال 1510 چشم به جهان گشود و در سال 1538 به خاطر استعداد فوق العاده اش اجازه يافت تا خانه اي را در كرمونا تهيه كند. اين خانه به مدت دويست سال ،او و فرزندانش را در خود جاي داد و عاليترين سازها را به جهان عرضه نمود.در آن خانه، سازندگان بزرگي چون آنتونيو استراديواريAntonio Stradivari تعليم ديدند و نبوغ خود را با آفرينش ويلنهاي طراز اول جهان به اثبات رساندند.نام و آوازه آندره آ از مرزهاي كرمونا نيز گذشت.در برشاBrescia مهارت و هنرمندي او با ويول هاي دست سازش كه معمولاً داراي هفت سيم با يك پس زمينه و صدايي بسيار زيبا و كم حجم بود باعث الهام هنرمند بزرگ ديگري به نام گاسپارو داسالوGaspasro da Salo متولد 1540،يك موزيسين و سازنده ويول شد.او ويلنها و ويولاهاي ساخته خود را با دقت بيشتري از روي طرح و اصول صدا دهي ويول هاي قديمي ساخت.در حقيقت مي توان او را پايه گذار اصل و نسب ويلن مدرن دانست. مرگ اين هنرمند بزرگ ،در حدود سال 1600 اتفاق اقتاد.ثروت تاريك برشا،در صداي باشكوه و نوراني ويولنهاي داسالو امروزه جلوه گرند.

ايتاليايي ها براي تهيه و ساخت چوب،آب و هوا و شرايط اقليمي سازگاري نداشتند.آنان از مجاورت و خويشاوندي خود با سراشيبهاي جنوبي آلپ سود برده،صنوبر مورد نظر خود را تأمين مي كردند و مهارت و توانايي خويش را در هر چه بهتر پروراندن آن به كار مي بستند.ايتاليايي ها در تجارت با شرق نيز،چسب و صمغ لازم را كه در ساختمان سازهايشان به كار مي رفت تهيه مي ديدند. با اين همه ساز ويلن فوراً و بي درنگ پذيرفته نشد.رنجهاي زيادي براي جايگزين آن،به جاي ويول تحمل گرديد.سرانجام با دريافت يك سفارش از سوي دربار فرانسه براي يك مجموعه كامل زهي ،آندره آماتي در 1560 ويلن را جهاني ساخت.اين سازها،24 ويلن مشهور شاه بودند كه براي چارلز نهم ساخته شدند.

از سال 1630 يك نسل جديد آما تي ها مخصوصاً آنتونيوAntonio و جيرولاموGirolamo با مهارت و استادي در پيشرفت و ترقي ساخت و پرداخت ساز نقش عمده اي را بازي كردند.در آن سالها آفت بزرگ طاعون ايتاليا را فلج كرده بود.اين مصيبت اهالي شهرها را به نصف تقليل داد كه برادران آماتي نيز شايد آماج قرباني اين بلا باشند. در اين دوران جووانيني Giovanini ، پائلومجيني Paolo Maggini و گاسپاروي در اوج موفقيت در برشا،فداي ديو سياه طاعون شدند.اما از خوش اقبالي، يك عضو خانواده آماتي ها از مرگ رهيد. نيكلو به سرعت و با پشت سر گذاشتن تعليمات مخصوص، هنر سنتي نياكان خود را آموخت.او گنجينه هاي برادران و پدرانش را با دقتي در خور نگهداري كرد و منتظر مردان جوان ديگري ماند تا حرفه خانوادگي خود را به آنان بسپارد.اين آفرينشگران بعدي عبارت بودند از آندرآگوارنريAndrea Guarneri ،موسس و باني يك سلسله نو از ويلن سازان،فرانچسكو روجي ئري Francesco Ruggieri و جوواني باتيستا رجه ري Giovanni Batista Rogeri ، فرزندان نيكلو،جيرولامو،و آنتونيو استراديواري جاوداني و سرافين دانا Santo Sreafin.ويلنهاي كرمونا دست به دست از شهري به شهري در اروپا برده شدند و به اين ترتيب هنر ويلن سازي نيز انتقال پيدا كرد.سازندگان ويلن در فرانسه ،انگليس ،هلند ،آلمان و اتريش با كپي برداري و ساختن نسخه هايي شبيه به اصل هر كدام به سهم خود قدمي در پيشرفت اين هنر برداشتند.از آن جمله اشتينر Stainer در تيرولTyrol، لوپوت Lupotدر فرانسه و بانكس Banksدر انگليس ،ساخته هايي به خانواده بزرگ و جاوداني ساز هاي طراز اول دنيا افزودند.کار اين سه استاد بي همتابعدها از سوي مکتب بزرگ ايتاليا به وسيله اشخاصي چون پرسنداPressenda و روكا Roccaاز اهالي تورين در نيمه اول قرن نوزدهم پي گيري شد.

آنتونيو استراديواري شاگرد نيكلو آماتي ،متولد 1644 از دوران كودكي به يادگيري ويلن سازي پرداخت.او در سن دوازده سالگي همچون يك استاد به كار چوب و منبت اشتغال داشت.وي در كارگاه نيكلو آماتي، آموزشهاي لازم


را ديد و سپس در 1666 با داير كردن كارگاه شخصي خود اقدام به آفريدن ويلن كرد.او كه ابتدا به كپي محض اكتفا مي كرد اين بار با بي باكي و گستاخي خاص خود و با مهارتي تام و تمام طرح آنها را نيز تغيير داد و نبوغ خارق العاده اش را در كار ساختن ساز به اثبات رساند.آنتونيو در ويلن اسپانيش نام خود،هنرهاي چوب و منبت كاري و مسايل آكوستيكي ساختمان ساز را درهم آميخت.

آنتونيو استراديواري به سال 1737 زمانيکه 93 سال داشت ،چشم از جهان فرو بست و بازماندگانش را با شاهکارهاي خود تنها گذاشت.

او در تمام دوران طولاني زندگي اش با دقت،عشق و علاقه اي وافر به ساز و موسيقي،كارگاهش را ترك نگفت و بر روي بسياري از آخرين كارهايش با غرور و احترام و سرافرازي و خضوع،تاريخ ساخت ساز را نوشت.در يكي از اين سازها به نام ردRode ساخته شده در سال 1733 در قسمت برجستگي دسته آن آمده است: محصول 89 سالگي.

آنتونيو استراديواري در طي دوران پر بار زندگي اش، ويلن و خانواده آن را چنان متحول کرد كه اين آلات از حيث تكامل ديگر پايان يافته تلقي شدند.اين برتري باعث زيبندگي و تسلط زهي ها بر تمام ادبيات موسيقي ادوار شد. حضور اين سازها در انواع موسيقي علمي،اعم از مجلسي،سمفونيك،اپرا و موسيقي مذهبي مشهود است.چنين اتفاقي از زمان ويتالي ،تورللي ،كورللي ،ويوالدي ،وراچيني ،جمينياني ،تارتيني و لوكاتللي قابل بررسي و مطالعه است.

امروزه ويلنهاي باقي مانده از استراديواري تخميناً به 500 عدد مي رسند.آنها به علت كيفيت برتر و اصل بودن از دسترس عموم بدورند.يك ويلن استراديواري حقيقي و مشهور كه در سال 1794 به مبلغ بيست و پنج پوند فروش رفته به سال 1954 بالغ بر 12000 پوند قيمت داشته است.امروزه با ضرب عدد فوق به چهل مي توان قيمت كنوني آن را به دست آورد.درخواست كنندگان اين قبيل ويلنها اغلب ويلنيستها و نوازندگان خبره اين ساز هستند كه به دنبال صدايي برتر و بهتر، سازهاي مختلف را مي آزمايند.

در طي زندگي طولاني استراديواري ديگر بستگان ويلن ساز او با موفقيت هنر ساخت ويلن را به ديگر شهرهاي ايتاليا گسترش دادند.ونيز،بولونيا،مانتوا� �� �ميلان ،رم وناپل يكي پس از ديگري شاهد گسترش اين هنر بودند.

آندره آگوارنري براي دو فرزندش پي يترو و جوزف، هنر خود را تعليم داد و جوزف پسر دو فرزند خود را به نامهاي پي يترو و جوزف،ويلن سازاني نابغه بار آورد كه تمام ميراث نياكاني خود را به کار بستند.ويلنهاي دست ساخته جوزف دوم با امضاي جوزف دل جه زو مشهور است.

جوزف گوارنري دل جه زو،آخرين ويلن ساز اين گروه مردي به تمام معنا نابغه،جدي و دقيق بود.او در انجام كارهاي خود تابع سرعت و نظم ويژه اي به نظر مي رسد.لذا ويلنهايش داراي عاليترين كيفيت در صدا دهي و پرورش اصوات موسيقيايي است.يكي از ديگر سازندگان بزرگ كرمونا كارلو برگونتزي نام دارد.گفته ميشود که وي سازهاي بسياري را با استادي تمام ساخته بود.
اما در حال حاضر اثبات اين مدعا تقريباً مشكل به نظر مي رسد.زماني كه كارلوبرگونتزي در سال 1747 درگذشت از مرگ جوزف گوارنري دل جه زو كه در سال 1744 اتفاق افتاده بود سه سال مي گذشت و جيرولامو آماتي دوم در 1740 خواب ابدي را استقبال كرده بود.با اين خاموشيهاي پي در پي دوره اي بزرگ و بياد ماندني در تاريخ هنر ويلن سازي رو به پايان مي نهد.

آخرين ويولنهايي كه در كرمونا يا در جاهاي ديگر ساخته شدند، تواناييهاي استثنايي و كيفيتهاي عالي خود را بارها و بارها به نمايش گذاردند و اين دليل باقي بودن و دوام آوردن آنها در طي ساليان متمادي محسوب مي شود.


امروزه هنرمندان بزرگ،ويولنيست هاي برجسته و ويرتوئزهاي نابغه،بعد از گذشت دويست سال هنوز هم در جستجوي سازهاي طلايي كرمونا هستند.شايستگي و لياقت اين ويلنهاي جاوداني نه تنها در صداي بسيار زيبا و شفاف آنها كه در پاره اي از ريزه كاريهاي ديگر نيز مكتوم است.ديناميسم عالي ، وسيع و بهترين ارائه در محدوده هاي مختلف صدا دهي ويلن،صافي و درخشندگي فوق تصور و بالانس صدا دهي حساب شده از ارزشهاي ديگر اين ويولنهاذکر مي شود.

ويولن هاي كرمونايي ايتاليا در گذر سالهاي طولاني براي نبوغ آماتي ها براي رنسانس ايتاليا و براي همه سازندگان سازهاي مختلف از ابتدا تا کنون،احترام و تكريم به ارمغان آورده اند.امروزه نيز سازندگان پر قدرتي در جهان دست به كار ساختن ويلنهاي ارزشمندي هستند که يكي از ويلنهاي كرمونا را به عنوان مدل خود بر مي گزينند.درحال حاضر سازهايي در اندازه هاي مختلف حتي چلو از گوارنري a Guarneri Celloبراي كودكان خردسال ساخته مي شود.كوچكترين ساز قابل ارائه يك شانزدهم است كه براي نواختن كودكان دو ساله طراحي شده است. سازهاي كوچك يك شانزدهم براي اجراي متد ژاپوني سوزوكي و شينوزوكي در نظر گرفته مي شوند.سازهايي نيز
كوچكتر از يك شانزدهم ساخته مي شوند كه براي بچه هاي زير دو سال مفيد به نظر مي رسند.

برگرفته از سایت پرشین سینگرز

نوشته شده در یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 18:40 توسط princess mina| |

نحوه قرار گرفتن انگشتان دست بر روی آرشه :

دو انگشت وسط : بر روی پاشنه آرشه قرار میگیرد.

انگشت کوچک : کاملا باید بر روی پیچ آرشه گرد شود و حالت اهرم به خود گیرد و هنگام نواختن به هیچ وجه نباید شکل گرد خود را از دست دهد. فصل بند اول،روی چرم آرشه خم شود و قوس به بیرون پیدا کند.

انگشت شست : باید در ورودی پاشنه قرار گیرد و قوس به بیرون داشته باشد و کاملا گرد باشد.

انگشت اشاره : نحوه قرار گرفتن این انگشت بسیار حائز اهمیت است،این انگشت باید از ناحیه مفصل بند اول،روی چرم آرشه خم شود و قوس به بیرون پیدا کند.



آرشه کشی :

آرشه باید کاملا صاف و بدون خمیدگی به بیرون یا داخل بر روی سیمهای ویلن حرکت کند.

تمرین آرشه کشی باید به صورت عمود و در حالتی باشد که از تمام موهای آرشه استفاده شود.

حالت بازو و کتف : بازو و کتف نباید هنگام آرشه کشی به بالا حرکت کند و حالت منقبض به خود گیرد،باید در حالتی راحت و رو به پایین قرار داشته باشد.

هنگام آرشه کشی نباید از بازو استفاده شود، آرشه بایدکاملا توسط مچ دست هدایت شود.برای تمرین این موضوع کنار دیوار ایستاده (به شکلی که دیوار در سمت راست ما قرار داشته باشد) و در این حالت اقدام به تمرین آرشه کشی کنید،دراین حالت ناچار به استفاده از مچ دست خواهیم بود و اگر از بازو استفاده کنیم بازو به دیوار برخورد میکند و مانع از حرکت بازو میشود.
برگرفته از سایت پرشین سینگرز
نوشته شده در یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 18:40 توسط princess mina| |

 

ویولن



ردهبندی سازهای زهی (آرشهای)


محدودهٔ صوتی کوک سیم ها و محدوده صوتی



نوازندگان


طریقه نواختن



ویولون ساز زهی و آرشهای است. این ساز کوچکترین عضو سازهای زهی
برای نواختن معمولاً روی شانه چپ قرار میگیرد و با آرشه که در دست راست نوازندهاست نواخته میشود.
کوک سیمهای ویولن از زیر به بم به ترتیب :
می (سیم اول)، لا (سیم دوم)، ر (سیم سوم)، سل (سیم چهارم).

بنابراین اصوات سیمهای مجاور نسبت بهیکدیگر فاصله پنجم درست را تشکیل میدهند. در این وسعت صدا ویولن قادر است تمام فواصل کروماتیک و کوچکتر از آن را اجرا نماید.



تاریخچه ویولون

تاريخچه ويلن در اروپا به قرن 9 ميلادي باز ميگردد.بسیاری معتقدند که ویلن نمونه تکمیل شده ساز رباب است. رباب سازی است که بعدها وقتی به اروپا آورده شد و تغییراتی در آن بوجود آمد به نام ربک در اروپا شهرت گرفت. برخي بر اين باورند كه ساز ويلن متعلق به يك امپراطوري هند در 5000 سال قبل از ميلاد بوده است و برخي ديگر ريشه ان را در افريقا و حتي كشورهاي عربي ميدانند. فرمهاي اوليه داراي سوراخي بودند كه بر روي ساز قرار داشت اما بعد ها اين سوراخ از بدنه ساز ها حذف شدند و اين ساز با چهار سيم سر اغاز ساز ويلن تكامل يافته در سالهاي اينده شد. در اروپا از قرن ۱۱ به بعد ساز ويلن به صورت تكامل يافته دیده میشود.




پیشینهٔ ساز

از اولین سازندگان ویلن میتوان به گاسپارو برتولونی ایتالیایی نام برد ، که در برخی موارد وی را مختراع این ساز میدانند. از شاگردان مشهور گاسپارو برتولونی آندره آماتی بود که او هم بهترین سازنده ویولن در سطح جهان یعنی آنتونیو استرادیواریایتالیایی را پرورش داد. تا کنون کسی در جهان پیدا نشده که نه تنها بتواند هنر او را تکمیل نماید بلکه قادر نبوده ویولنی بسازد که از حیث زیبایی و صوت بتواند با ویولنهای آنتونیو استرادیواریوس برابری نماید. جلا و ظاهر خوش ویولن استرادیواریوس چیزی در حد کیفیت خورشید که روی پوست ابریشمی تابیده باشد است و هم چنین نرمی و لطافت خاص و منحصر به فرد یا میتوان گفت پختگی.
یکی از کارهای استرادیواریوس ایجاد ویولن کنسرت است که با طنین نیرومند خود در کنسرتها مقام ارجمند دارد و موسیقی بیشتر از این لحاظ مدیون استرادیواریوس میباشد.

تاکنون بیش از سه سده از اختراع اولین نمونه ویولن توسط گاسپارو برتولونی میگذرد و در این مدت با وجودی که کشفیات جدیدی در علوم فیزیک و شیمی نمودهاند نه تنها نتوانستهاند در ساختمان ویولن تغییری بدهند بلکه از رموز کار سازندگان قدیم نیز چیزی درک نکردهاند.





بخشهای ویولون


آرشهای است.


خرک (در جلو)، گریف (جسم سیاهرنگ در عقب) و سیمهای ویولون



این ساز از ۵۸ قطعه مختلف ساخته میشود.وزن آن در حدود ۴۰۰ گرم میباشد.
ویلن از بخش های زیر تشکیل شده است :
    • آرشه: یا کمان ترکهای چوبی است که رشتههای موی دم اسب در طول آن کشیده شده و به دو سر آن ثابت شدهاست.
    • جعبه طنینی (جعبه ریزونانس): جعبهای است که از سه بخش صفحه روئی ، صفحه زیرین و زوارهای دور تشکیل شده است. گریف ،خرک و سیم گیر در این ساز از جنس چوب آبنوس ( به دلیل استحکام بیشتر)می باشد.
    • دسته یا گردن: در واقع دنباله چوب آبنوس تکیه سیم هاست که محل انگشت گذاری نوازنده در قسمت بالای آن قرار دارد. نوازنده ویولن قادر است در تمام طول چوب آبنوس انگشت گذاری کند.انتهای دسته به جعبه کوچکی (جعبه کوک) ختم میشود که سیمها در درون آن به دور گوشیهای کوک پیچیده میشوند.
    • خرک: پلیست بین سیمها و جعبه طنینی . نقش خرک تقسیم راه سیم ها ، نگه داشتن سیم ها با ارتفاع خاص برای عبور بر روی جعبه طنینی و انتقال ارتعاشات سیمها به جعبه طنینی . در داخل جعبه طنینی استوانه چوبی کوچکی قرار دارد (تقریباً در زیر محلی که خرک قرار دارد)، که نقش آن انتقال ارتعاشات به صفحه زیرین ساز و مانعی در جهت عدم شکسته شدن صفحه روئی ساز از فشار سیم ها و خرک.
    • گریف: از آبنوس ساخته شده و در طول دسته ویلن چسبیدهاست و تا میانهٔ جعبهٔ ساز ادامه دارد. گریف بخشی است که نوازنده با انگشت خود سیم را به آن میچسباند و به این ترتیب طول سیم را کوتاه میکند و نتهای مختلف را مینوازد.
    • سیم گیر: از آبنوس ساخته شده و در فاصله اندکی از خرک تا آخر تنه ویولن کشیده شدهاست. با زهی از جنس روده یا پلاستیک یا سیم به دکمهای که در قسمت پائین جدار تعبیه شده بند میشود.
    • سیمها: سیمها از جعبه کوچک سر ساز آغاز شده در طول چوب آبنوس تکیهگاه سیمها ادامه یافته، از روی خرک عبور کرده و در سیمگیر مهار میشوند. سیمهای ویولن قبلا از روده گوسفند (زه) ساخته میشد. امروزه در سیمهای بمتر، روی روده سیم فلزی نازکی میپیچند و در سیمهای زیرتر از مفتول فلزی تنها استفاده میشود.



نقش این ساز چه در ارکسترها، به صورت گروه نوازی و چه در ارکستر مجلسی و ختی بصورت تکنوازی پر اهمیت است و بیشترین نقش را در ارکستر بر عهده دارند. نخستین سازندگان معروف ویولن ازایتالیا هستند. گاسپارو داسالو نخستین ویولن حقیقی را ساخت، اما معروفترین ویولنها در شهر کرمونا ساخته شدند. آندره اماتینیکولا آماتی و شاگردش آنتونیو استرادیواری، بهترین ویولنهای دنیا را تاکنون ساختهاند.

نوازندگی ویولون

نقش این ساز چه در ارکستر بزرگ چه به طور جمعی و انفرادی بسیار پر اهمیت است. وجهه جهانی ویولن را میتوان در سازگاری آن با فرهنگهای مختلف و حضور این ساز در موسیقی ملل مختلف دید.
و فرزندش
محل قرار گرفتن ویلن بر روی سطح شانه و در نزدیکی گردن نوازنده است.

نوازندگان ویلون


با ورود ویولن به ایران برخی از نوازندگان کمانچه مانند حسین خان اسماعیل زاده، علی اصغر بهاری، حسین یاحقی و... به آموختن آن پرداختند.
از جمله نوازندگان صاحب سبک این ساز(در سبک موسیقی ایرانی)، میتوان به علی محجوبی، رکن الدین مختاری، ابوالحسن صبا، علی تجویدی، اسدالله ملک، حبیبالله بدیعی، پرویز یاحقی، ابراهیم لطفی، همایون خرم، مجتبی منصوری، رحمتالله بدیعی، امیرحسین وفائی و همایون خرم اشاره کرد.
نوشته شده در یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 18:38 توسط princess mina| |

مسعود شعاری سه تار نوازی را به دو مکتب کلی خلاصه می کند مکتب عبادی و مکتب درویش خان صبا.
مکتب عبادی بیشتر بداهه نوازی است با دید و نگرش خاصی که در ریتم ها و اوازها تغییرات زیادی در جملات ردیف دیده میشود.مکتب او مکتب پیشرفته ای است چنانچه سازهای قدیمی همیشه با واخوان همراه بوده است در حالی که ایشان از تک سیم و پشت ناخنهایی استفاده میکرد که در ان مستقیما صدای اصلی شنیده نمیشد مضراب های ایشان به خصوص در فرم پایه متفاوت است.ملودی های عبادی همیشه از طراوت و تازگی برخوردار است چون او همیشه از تازگی و طراوت علاقمند بود.
مکتب عبادی بداهه نوازی صرف است و رسیدن به ان حداقل چهل سال زمان احتیاج دارد ولی مکتب درویش خان و صبا بداهه نوازی بر اساس جمله های ردیف است و به هر صورت اینجا روایت هاست که تاثیر گذار است.هرمزی و فروتن نیز جزء این مکتب حساب می شوند.
چپ ها در ساز هرمزی و صبا نقش تعیین کننده دارنددر صورتی که در ساز فروتن ریز نقش تعیین کننده دارد و در ساز عبادی تک های درخشان.
نوع اموزشی که اینها می دیدند با کمی اختلاف یکی بوده است کما اینکه همه اینها بجز عبادی از درویش خان تبرزین طلا گرفته اند ولی چون این ادمها هر کدام روح متفاوتی داشته اند نوع نگرش و دیدشان نسبت به موسیقی با یکدیگر فرق می کند.فروتن با صلابت و قدرت خاصی که شایسته شخصیت اوست مضراب می زند ساز هرمزی با لطافت خاصی که تیپ ظرایف روحش به ان شکل بوده همراه است.
صبا پختگی خاصی به همراه تکنیک و دانش در سازش نمایانگر است و همینطور ارسلان درگاهی با خصوصیات مکتب درویش خان صبا ساز می زده است.
مطالعه روی مکاتب مختلف در هر سازی ضروری است. بایستی بر روی مکاتب کار کرد تا انچه مورد نیاز است به دست اید سپس هر نوازنده ببیند که حرف خود او چیست.
برگرفته از سایت پرشین سینگرز

نوشته شده در یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 18:37 توسط princess mina| |

صبا به پوزیسیون صحیح دست معتقد بود و ان را توصیه می کرد.
صبا به وضع قرار گرفتن انگشت ها بر روی دسته ستار و دست راست بر روی صفحه سه تار اهمیت خاصی قائل بود.
چون دسته سه تار معمولا بلندتر از دسته تار است طبعا در سه تار پرده ها فاصله بیشتری پیدا میکنند و به مناسبت اینکه دسته سه تار نازک تر از دسته تار است در دست گرفتن سه تار و وضع انگشتان بر روی ان مشکل تر و حساس تر می شود.علاوه بر این چون در سه تار(بر خلاف تار که ظاهرا مضراب در ان نقش موثری دارد) کار پنجه مهمتر از مضراب است و مقداری از کار مضراب را پنجه انجام می دهد و به خصوص به جهت انکه در سه تار با پنجه کاری به قطعه حالت داده می شود وضع قرار گرفتن دست بر روی سه تار مورد توجه قرار می گیرد.
صبا با دست چپ سه تار را به قسمی می گرفت که پنجه برای اجرای قطعات مخطلف امادگی داشت.گاهی در بعضی چهار مضراب ها انگشت شست را از پشت بر روی دسته سه تار می اورد و از طرف بالا پرده ها را می گرفت.
صبا دست راست را در فاصله معینی بین خرک و دسته بر روی صفحه سه تار می گذاشت و برخلاف عده ای از نوازندگان که در وقت نواختن انگشتان دست راست را ازاد می گذارند صبا انگشت وسط را بر روی صفحه سه تار تکیه می داد.این تکیه گاه برای اجرا کردن مضراب های چپ و راست صبا تمام حساب داشت و اگر چند ساعت متوالی سه تار می نواخت یک مضراب چپ و راست ان بی قاعده نبوده و ضروری به نظر می رسید.
صبا انگشت سبابه را بیشتر از سایر نوازندگان خم می کرد و به سمت کف دست می برد و در نتیجه از برخورد ان با سیم صدای لطیفتری بر می خاست.
صبا پوزیسیون دست چپ را هرگز غوض نمی کرد و دست خود را بر روی صفحه سه تار حرکت نمی داد و کاری را که بعضی از نوازندگان با جلو و عقب بردن دست به سمت دسته و خرک سه تار می کنند صبا با قوی و ضعیف نواختن مضراب های چپ و راست به بهترین وجهی انجام می داد.
در وقت نواختن چهار مضراب ها بدون انکه پوزیسیون دست عمض شود انگشت صبا با قدرت و چابکی خاصی به سیم بم بالا می خورد و در فضا خطی بیضی مانند ترسیم می کرد که واقعا تماشایی بود.

نوشته شده در یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 18:37 توسط princess mina| |




شكل ظاهري _قسمت كاسه ( شكم ) خود به دو قسمت كوچك و بزرگ تقسيم شده كه


قسمت كوچكتر را « نقاره » مي گويند .


روي كاسه و نقاره تار پوست كشيده شده و خرك تار بر پوست كاسه تكيه كرده است .


قسمت نقاره در انتهاي بالائي ( گردن ) متصل شده است .


دسته تار بلند ( 45 تا 50 سانتي متر است ) و بر كناره هاي سطح جلوئي آن دو روكش


استخواني چسبانده اند . دور دسته دستان ها ( پرده هائي عمود بر طول آن با فواصل معين


بسته شده . قطر هر دستان در داصوات اصلي دستگاه هاي موسيقي ايراني كمي بيشتر از


اصوات گذرا و كم اهميت تراين موسيقي است . تعداد دستان ها امروزه 28 است .





جعبه گوشي (سر) در انتهاي بالائي دسته قرار گرفته و از هر طرف سه گوشي بر سطوح


جانبي جعبه جا گذاشته شده است .





تعداد سيم هاي تار شش عدد است كه از انتهاي تحتاني كاسه شروع شده است . از روي خرك


عبور مي كند ودر تمام طول دسته كشيده شده تا بالاخره به جعبه گوشي ها داخل و در آنجا به


دور گوشي ها پيچيده مي شوند . دو سيم زرد ( همصدا ) يك سيم سفيد نازك ( به نام زير ) و بالاخره


يك سيم زرد ( بم ) كه دوتاي آخري غالبا به فاصله اكتاو كوك مي سوند .


فاصله سيم هاي همصوت سفيد نسبت به سيم هاي زرد غالبا « چهارم » و سيم هاي سفيد نسبت به سيم بم


معمولا فاصله اكتاو يا هفتم را تشكيل مي دهند . ( به اين ترتيب اگر سيم هاي همصداي سفيد را « دو »


كوك كنيم سيم هاي زرد بايد غالبا « سل » و سيم بم « دو » يا « ر » كوك شوند ) .





منبع : ساز شناسي
نوشته شده در یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 18:35 توسط princess mina| |

اگر شما یک نوازنده پیانو هستید و به دنبال راهکارهایی برای تقویت نوازندگیتان میگردید ، مطالب زیر رو مطالعه کنید.
پیانو یک ساز بزرگ و گرانبهاست . شما قبل از اینکه برای نواختن قطعات بزگ و زیبا و بیشتر تمرینات اون اماده بشید ، نیاز به دانستن یک سری از اطلاعات دارید . در این مقاله من میخواهم 5 راه موثر برای تقویت نوازندگی پیانو را به شما معرفی کنم .


1 - یافتن یک معلم پیانوی واجد شرایط

تحت تاثیر گفته های افرادی گه به شما میگویند شما به معلم پیانو نیاز ندارید قرار نگیرید ! من شدیدا به شما پیشنهاد میکنم که به دنبال یک معلم پیانوی واجد شرایط باشید ! چرا ؟ ... نکته مهم همینجاست. با وجود یک معلم پیانو و اینکه مجبور به انجام دادن کاری باشید ، شما خیلی سریع تر و خیلی بهتر یاد میگیرید .


2 – انجام تمرینات منظم

هیچوقت زمانی که خسته هستید تمرین نکنید ! چون در این هنگام شما تمرکز لازم برای تمریناتی که سودمند باشد و باعث پیشرفت شود را ندارید .
تمرینات منظم نوازندگی پیانو نیاز به یک هماهنگی خوب و مهارت در خواندن موسیقی دارد . برای بدست اوردن بهترین نتایج در تمرینات نوازندگی پیانو ، روزانه حداقل به 20 تا 30 دقیقه تمرین منظم نیاز است .


3 – مشخص کردن هدف واقعی هنگام تمرین

وقتی در حال خواندن و تمرین کردن یک اهنگ هستید ، هدفتان را مشخص کنید . اهنگی که از همه لحاظ درست و علمی باشد پیدا کنید و دانش و مهارت خودتان را با اون هماهنگ کنید . برای مثال وقتی در حال مطالعه و تمرین کتاب چرنی هستید ، هدفتان را مشخص کنید که مثلا هر روز یک صفحه را تمرین کنید . البته باید سطح کار و مهارت خودتان را در این میان در نظر داشته باشید .


4 – تقویت بینایی شما در خواندن

اگر شما هیچ مشکلی در خواندن نت های موسیقی ندارید خیلی سریع میتوانید اهنگهای جدیدی را یاد بگیرید .
کار بر روی مهارت در خواندن نت را با در اولویت قرار دادن تمرینات روزانه و اجرای چند میزان از تمرینات جدید قطعات پیانو ، ادامه دهید


5 – مطالعه کردن نوشته های در مورد اهنگسازان

وقتی شما در حال نواختن یک قطعه سونات از موتزارت هستید در حالی که هیچ چیز در باره زندگی اش نمیدانید ، نمیتوانید خود را در قالب شخصیت اصلی داستان قرار دهید و این نواختن با احساس درست را برای شما مشکل تر میکند . همه چیز در مورد اهنگساز مورد علاقه خود را یاد بگیرید و تلاش کنید که راه هایی برای نواختن اهنگهای او همانند خودش پیدا کنید .




نوشته اصلی توسط : Rene Knops

نوشته شده در یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 18:35 توسط princess mina| |


piano: کلمه پیانو چند مفهوم کاربردی داره که توضیحشون میدم:

خود کلمه پیانو در لغت به مفهوم نرم و ملایم هست

کاربرد دیگه این کلمه در اجرای یک آهنگه که هر وقت گفته میشه یک قطعه رو به صورت پیانو

بنوازین یعنی اینکه آهنگ رو به طور آهسته بنوازین (آهسته بودن قطعه فقط منطق شماست و از

میزان یا مقدار خاصی پیروی نمیکنه)

مخفف کلمه پیانو در نت خوانی P هست که به اجرای پیانو(آهسته)ی یک قطعه اشاره میکنه

و اما مفهوم دیگه کلمه پیانو همون ساز پیانو هست که همه ما با اون آشناییم.کلمه پیانو تصغیر

شده کلمه piano forte هست (به معنای ساز شصتی دار) که رفته رفته به piano موسوم شده

که از روی ساز دیگه ای به نام هارپیسکورد حدود 300 سال پیش ساخته شد که این ساز شباهت

زیادی با پیانو های امروزی داشت اما تفاوت هایی هم داشت.بارز ترین اختلافش این بود که تقریبا

تمام نتها به یک مقدار نواخته میشد یعنی آهسته یا محکم فشردن کلاویه ها تقریبا در این ساز

بی معنی بود. امروزه پیانو به 2 شکل مختلف ساخته میشه 1.grand piano که در زبان فارسی به

اشتباه پیانوی رویال گفته میشه و 2.Upright Piano که باز در زبان فارسی به پیانوی دیواری معروفن

پیانو 7 اکتاو داره که نسبت به ساز های دیگه محدوده صدایی بیشتری رو در بر میگیره

البته ارگ کلیسا 9 اکتاو داره اما با این حال از پیانو همیشه به عنوان

تنها ساز با بالاترین محدوده صدایی یاد میشه.
برگرفته از سایت پرشین سینگرز

نوشته شده در یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 18:33 توسط princess mina| |

این مطلب را که درمورد توصیه هایی برای محافظت از ساز هست ، ترجمه شده از نوشته ی آرین شرادر است :

چوب با رطوبت منبسط و در هوای خشک منقبض میشود. ساز ها می توانند هم در مقابل هوای خشک هم در مقابل هوای شرجی مقاوت کنند البته به شرط آنکه زمان کافی برای وفق دادن با محیط به آنها داده شود. اما تغییرات سریع مشکلاتی را بوجود می آورد.
بدترین کاری را که می توان با ساز انجام داد بیش از حد مرطوب کردن ساز در هوای خشک است.
اگر خانه یا استودیوی شما خیلی خشک است و ساز ارزشمندی دارید از اسپری و رطوبت سنج دقیق استفاده کنید.البته بیش از حد مرطوب کردن از مرطوب نکردن هوا بد تر است.
بهترین راه نگاه داشتن ساز در ابریشم است(پارچه داخل کیف ساز). ابریشم طبیعی و یا پارچه پنبه ای فشرده بافته شده سرعت انتقال رطوبت را کم میکند. الیاف مصنوعی این اثر را ندارند.
سعی کنید سازتان را در یکنواخت ترین شرایط ممکن نگه دارید. رطوبت نسبی 35 تا 50 درجه برای خانه مناسب است.
اگر ممکن است ساز خود را از خانه بیرون ببرید و یا ممکن است مدتی پیاده راه بروید در روزهایی که هوا بد میباشد اینکار را نکنید و یاحتما از اتومبیل استفاده کنید.
هوای بیرون بعد از حدود 5 دقیقه به داخل جعبه سازتان نفوذ میکند. بیاد داشته باشید سازتان بر خلاف شما منبع گرمای درونی ندارد.
اگر دستتان از سرما کرخت شد از آن به عنوان راهنما برای سازتان استفاده کنید. هنگامی که به مکان جدیدی میرسید به سازتان فرصت توافق با محیط را بدهید.
بلافاصله پس از ورود به جایی از سازتان استفاده نکنید.
پس از رسیدن به مکان جدیدی برای چند دقیقه ساز خود را در جعبه اش باقی گذارید. به این صورت تحمل جابجایی را آسان کرده اید. یک لیوان چای بنوشید و بگذارید یخ دستتان باز گردد!

با این تمهیدات می توانید نیاز به تعمیر را کاهش داده و عمر سیمها را زیاد کنید. آگاهی از محیط اطراف و با دقت تمیز کردن ساز و مراقبت از آن میتواند نیاز شما را از رفتن به مغازه تعمیر ساز کم و یا بر طرف کند.

برگرفته از سایت پرشین سینگرز

نوشته شده در دو شنبه 5 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 17:5 توسط princess mina| |


ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 14:12 توسط princess mina| |

سرنا
این ساز متشکل است از یک لوله مخروطی شکل که در انتهای آن قمیش قرار می گیرد. سرنا از دسته سازهای دوزبانه است و به این ترتیب قمیش آن از دو تیغه متکی به هم تشکیا شده و انتهای آن دو در حلقه ای مسطح محصور شده است.
در روی لوله تعداد 6 تا 7 سوراخ تعبیه شده و نوازنده با گذاشتن و برداشتن انگشتان هر دد دست اصوات حاصله را زیر و بم می کند.
طول ساز کاملا ثابت نبوده و از 39 تا 45 سانتی متر و در بعضی نقاط حتی تا 60 سانتی متر ساخته شده است.
وسعت صدا نیز در این ساز کاملا ثابت نیست و واضح است که سرناهای بزرگتر میدان صدائی بمتر از سرناهای کوچکتر داردن.
سرنا سازی نه تنها محلی، بلکه قدیمی است. در اشعار شعرای ایران به کرات نام سرنا یا سورنا یا سورنای آمده است.
در نواحی بختیاری و دزفول سرنای کوچک معمول است.
سرنای محلی معمولا با دهل نواخته می شود.

نوشته شده در جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 14:11 توسط princess mina| |


ویولن سل چنان بزرگتر از ویولن و ویولا است که نوازنده مجبور است آن را برای اجرا بر روی زمین ما بین پاهای خود تکیه دهد. در حالیکه خود روی صندلی می نشیند. از این جهت در انتهای تحتانی ویولنسل میله ای آهنی نصب شده ( که در غیر هنگام اجرا آنرا باز می کنند یا می پیچند و به داخل جعبه سر می دهند.) و نوک آنرا روی زمین قرار دارد.
نت این ساز را در اصوات بم با کلید فا در اصوات وسط با کلید دو و در اصوات زیر با کلید سل می نویسند.

تعریف لغت نامه ای:
ویولن سل:
در وجه تسمیه این ساز به زبانهای فارسی و فرانسه اشتباهی وجود دارد. توضیح اینکه سلو به معنی کوچک و ویولن سل به معنی ویولن کوچک است. در حالی که این ساز به مراتب بزرگتر از ویولن است.
در تحلیل این نکته باید گفت که کلمه ویولن اساسا عنوان سازی بوده به بزرگی کنترباس امروزی و ویولن سل، همان شکل و ترکیب را در حجم کوچکتری عرضه می کرد.
ویولن سل عضو سوم رده سازهای زهی شمرده می شود. این ساز بیش از ویولا و کم و بیش مانند ویولن قابلیت اجرای تکنوازانه، شرکت در ارکستر مجلسی و نیز در ارکستر را دارا می باشد.طنین آن خصوصیتی دارد که به نوازنده و شنونده هر دو راحتی اعصاب می بخشد.
منبع: سازشناسی پرویز منصوری
فرهنگ تفسیری موسیقی

نوشته شده در جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 14:10 توسط princess mina| |

رباب 
 
(( ساز معروف مردم فارس و خراسان است )) مفاتيح العلوم خوارزمي (( و آن سازي بود كه بعضي بر آن سه وتر بندند و بعضي چهار و بعضي پنج و  اوتار آن مزوج ( جفت ) بندند  ((چنانكه هر دو وتر را حكم يك وتر باشد و اصطخاب معهود آن همچون اصطخاب معهود عود باشد. رباب از الات (( ذوات الاوتار مقيدات )) است))مقاصد الاحان- مراغه ايرباب در عربي به فتح و در فارسي به ضم راء تلفظ ميشود.

رباب و چنگ به بانگ بلند ميگويند            كه هوش و گوش به پيغام اهل راز كنيد (حافظ)

من دوش به كاسه رباب سحري             مي ناليدم ترانه كاسه گري (مولوي)

((كاسه رباب بيشتر از چوب زرد آلو مي سازند و اول آن را در چوب شير مي جوشانند يا در آب گرم ، اما شير بهتر باشد تاليونت بيشتر حاصل شود و در وقت نقر كاسه آسان تر بود . رباب 6 وتر دارد . از سه نوع ابريشم اول ريز كه اغلظ اوتار است و دوم حاد كه نسبت با زير ادق است و سيوم مثني كه نسبت با حاد ادق است )) كنز التحف -  سه رساله فارسي در موسيقي -  به اهتمام تقي بينش

به ادامه مطلب مراجعه کنید


ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 14:7 توسط princess mina| |

ساز شناسی (جهانی) پیانو = piano
 

پیانو  این ساز در سیر تحول سازهای زهی و اصولا در زمان پیدایش موسیقی با قدمت شش هزار ساله، اولین بار توسط شخصی به نام بارتولمئو کریستوفوری یکی از اساتید مشهور سازنده کلاوسن، سازی که به عنوان پدر پیانو شناخته می شود و صدایی مانند سنتور دارد.
در سال 1790 میلادی در شهر فلورانس ایتالیا ساخته شد. این استاد بزرگ به فکر افتاد که نواقص کلاوسن را با تبدیل مضرابهای مختلف که با فشار شسصتی ها از زیر به سیم های ساز برخورد می کرد و تعویض به چکش رفع نماید. اختراع او در دنیای موسیقی اهمیت فراوان یافت. کریستوفوری احتمالا خود نیز نمی دانست چه تحول عظیمی در جهان موسیقی به وجود خواهد آورد.کار مهم او این بود که از چکش های نمد پوش استفاده کرد. به علاوه اهرم جدیدی ساخت که چکش بتواند پس از ضربه روی سیم به سرعت برگردد. با این ابداع کلاوسن دگرگون شد و صدایی تازه در موسیقی به وجود آمد. به همین علت کریستوفوری برای معرفی ساز جدید نام نسبتا طولانی زیر را به کار برد.
یعنی کلاوسن با صدای آهسته و بلند این نامگذاری لازم بود تا وجه تمایز پیانو را با کلاوسن نشان دهد.

انواع پیانو
1. پیانو دیواری
در این ساز سیم های پیانو به صورت عمودی قرار گرفته و اهرم ها از طریق فشار بر روی شستی ها با زاویه 35 درجه چکش ها را به طرف سیم برده و بعد از ضربه زدن به سرعت بر می گرداند.
2. پیانو رویال
در این ساز سیم های پیانو به صورت افقی قرار گرفته و اهرم ها از طریق فشار بر روی شستیها با زاویه 35 درجه چکش را به طرف سیم به بالا پرتاب می کند و با سرعت زیاد به سیم ها ی افقی ضربه می زند، نظر به اینکه هر چه طول سیمها بیشتر باشد صدای پیانو مطلوبتر می شود. پیانو های دیواری نظر به محدودیت ارتفاع حداکثر تا ارتفاع 135 سانتی متر ساخته شده استو در پیانوی رویال نظر به اینکه در سطح محدودیتی ندارد هم اکنون پیانوهایی تا طول 308 سانتی متر نیز ساخته شده است.

پیانو لا
در سالهای دهه 1860 میلادی پیانوهایی ساخته شده بود که بدون نوازنده آهنگ می نواخت و نیازی به نوازنده نداشت. تنها به وسیله پدالهای دوگانه و با فشار دادن روی هر پدال کارتهای سوراخ شده مخصوص به ترتیب به محل مکانیزم پیانو وارد شده و شستی های مورد نظر را حرکت می دادند که چکش های مربوطه به سیم ها اصابت کرده و آهنگهای از پیش تعیین شده را اجرا می کرد.
وسعت صدای پیانو عبارت است از هفت اکتاو یا بیشتر.
به علت بزرگی وسعت صدای پیانو نت نویسی آن بر روی دو حامل صورت می گیرد که معمولا حامل زیرین برای اجرا با دست چپ و حامل بالایی برای اجرا با دست راست اختصاص یافته است.
می نمودند.

منبع: مجله هنر موسیقی

نوشته شده در جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 14:5 توسط princess mina| |

تنبک :

چنانکه فرهنگ ها مي نويسند در قديم دف يا دايره کوچک را که چنبر آن از روي و برنج ساخته مي شد خمبک يا خنبک مي گفتند و دست به هم زدن را با وزن و اصول براي اظهار مسرت وسرور نيز مجازا جمبک مي گفتند.

گمان مي رود خم يا رويينه خم را که در روزگار کهن ايران از روي مي ساختند و در جنگها به کار مي بردند نيز خمبک يا تنبک هم مي گفتند.

بعدها آن را با تغييراتي به صورت کوچکتري ساخته و در مجالس عيش و طرب از آن استفاده کرده اند و آن را خمک يا خمبک گفته اند زيرا خمک يا خمبک مصغر کوچک شده خم و خلب است بنابراين روئينه خم که شايد شبيه به تاس بوده کوچک کرده و تغييراتي مناسب مجلس در آن داده اند و به آن نيز خمبک و تنبک گفته اند و اين در واقع مادر تنبک يا ضرب امروزي است و پس از تکامل به صورت تنبک يا دنبک،ضرب کنوني در آمده و به همين نام شهرت يافته است.

به ادامه مطلب مراجعه کنید.


ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 14:3 توسط princess mina| |

كمانچه

( كمان كوچك را گويند . به معني مضراب و زخمه زدن نيز مي باشد ))

(( نام اين ساز در عربي به صورت (( كمنجا )) به كاررفته و ساز چندان مشهور بوده كه نام آن در شعر شاعران عرب نيز آمده است . امروزه نيز در كشورهاي عربي ويولون را (( كمان )) مي گويند )) امام شوشتري ايران گهواره دانش و هنر

(( ابن فقيه نخستين كسي است كه در اوايل سده سوم هجري در آثار خود از كلمه و ساز كمانچه نام ميبرد و مي گويد اين ساز در نواحي مصر و سند مورد استفاده بسيار بوده است .))
(( كمانچه و آن از آلات مجروره است و بعضي كاسه آن را از پوست جوز هندي سازند و از موي اسب بر آن وتر بندند و بعضي ديگر كاسه آن را از چوب تراشند و بر آن و تراز ابريشم بندند و البته بر روي آن پوستي كشند كه آن پوست دل گاو باشد و آن را با كمانه در عمل آورند ))

 

 

به ادامه مطلب مراجعه کنید.


ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 13:56 توسط princess mina| |

تار از سازهای زهی است که با زخمه نواخته می‌شود. تار در ایران و برخی مناطق دیگر خاورمیانه مانند آذربایجان و ارمنستان و گرجستان برای نواختن موسیقی کلاسیک این کشورها رایج است. در گذشته تار ایرانی پنج سیم (یا پنج تار) داشت. غلامحسین درویش یا درویش خان سیم ششمی به آن افزود که همچنان به کار می‌رود.

به ادامه مطلب مراجعه کنید.


ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 13:52 توسط princess mina| |

سنتـــور

سنتور یکی از سازهای موسیقی ایرانی است.

این ساز از جعبه‌ای ذوزنقه‌ای شکل تشکیل شده که اضلاع آن عبارتند از: بلندترین ضلع، نزدیک به نوازنده و کوتاهترین ضلع و موازی با ضلع قبلی و دور از نوازنده و دو ضلع جانبی با طول برابر که دو ضلع قبلی را به طور مورب قطع می‌کند. ارتفاع سطوح جانبی ۸ تا ۱۰ سانتیمتر است.

جعبه سنتور مجوف است و تمام سطوح جعبه چوبی است. بر روی سطوح فوقانی دو ردیف خرک چوبی قرار دارد؛ ردیف راست نزدیکتر به کناره راست ساز است و ردیف چپ کمی بیشتر با کناره چپ فاصله دارد (فاصله بین هر خرک ردیف چپ تا کناره چپ را «پشت خرک» می‌‌نامند). از روی هر خرک چهار رشته سیم هم‌کوک عبور می‌کند ولی هر سیم به گوشی معینی پیچیده می‌شود. گوشی‌ها در سطح جانبی راست کنار گذاشته شده‌اند. سیم‌های سنتور به دو دسته «سفید» (زیر) و «زرد» (بم) تقسیم می‌شوند. دسته سیم‌های سفید بر روی خرک‌های ردیف چپ و سیم‌های زرد بر روی خرک‌های ردیف راست به تناوب قرار گرفته‌اند. طول قسمت جلوی خرک در سیم‌های سفید دو برابر طول آن در قسمت پشت خرک است و می‌توان در پشت خرک نیز از سیم‌های سفید استفاده کرد (صدای آن به نسبت عکس طول، یک اکتاو نسبت به صدای قسمت جلوی خرک بالاتر است). همچنین هر سیم زرد، یک اکتاو بم‌تر از سیم سفید بلافاصله بعد از آن صدا می‌‌دهد. 

 

به ادامه مطلب مراجعه کنید.


 


ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 13:48 توسط princess mina| |

سـه تـــار

سه‌تار از سازهای مضرابی موسیقی ایرانی است که آنرا را معمولاً با مضراب نمی‌نوازند و با ناخن، زخمه می‌زنند.

سه‌تار و انواع سازهای شبیه به‌آن مانند دوتار و تنبور و چگور در نواحی مرکزی آسیا و خاورمیانه رواج داشته‌است. به نظر می‌رسد که سه‌تار از قرن چهارم رواج داشته‌است.

سه‌تار در گذشته سه سیم (تار) داشته و اکنون چهار سیم دارد(البته سیم سوم و چهارم آن نزدیک به هم قرار دارند و همزمان نواخته میشوند و مجموعهٔ آندو رامعمولا سیم «بم» مینامند). با گذشت زمان کسانی چون ابونصر فارابی، ابوعلی سینا، صفی الدین ارموی و از متأخران ابوالحسن خان صبا لزوم افزایش یک سیم دیگر (این سیم از نظر تاریخی سیم چهارم است ولی سیم سوم خوانده میشود) به این ساز را درک کرده و سه تارهای امروزی دارای چهار سیم هستند. سیم سوم سه تار به سیم مشتاق معروف است و به روایتی از ابوالحسن صبا این سیم را نخستین بار درویشی به نام مشتاق علیشاه به این ساز افزوده.

برخی از جمله عده‌ای از عرفا به آن «اوتار» نیز می‌گویند.

به ادامه مطلب مراجعه کنید


ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 13:45 توسط princess mina| |

عــود

بَربَط یا عود سازی زهی است که در خاورمیانه و کشورهای عربی رایج است و از قدیمی‌ترین سازهای شرقی و ایرانی به شمار می‌رود.این ساز در حقیقت‌ نوعی‌ سمبل‌ تاریخی‌ برای‌ سازهای‌ ایرانی‌ است. 

از آن‌جا پیشینه‌ٔ این ساز به ۱۹۷۰ سال پیش از میلاد مسیح بازمی‌گردد، می‌توان آن را از اصیل‌ترین آلات موسیقی ایران زمین به شمار آورد. آثار باستانی بین النهرین متعلق به هزارهٔ دوم قبل از میلاد، تصویر مردی ایستاده را نشان می‌دهد که به نواختن بربط مشغول است.

در حقیقت‌ سومری‌های‌ باستان‌ اولین‌ قومی‌ هستند که‌ در آثار به‌ جای‌ مانده‌ از آن‌ها ردپایی‌ از این‌ ساز در دیده می‌شود. ساز عود در ایران‌ پیش از اسلام‌ به‌ نام‌ بربط‌ شناخته‌ می‌شد و پس از سومری‌ها و در دوران هخامنشیان رواج داشته است. این ساز در عهد ساسانی بیش از همه ادوار متداول بوده است.

گویا در اوایل اسلام به کشورهای عربی راه یافته و جانشین سازی به نام «مزهر» شده ‌است. بر پایهٔ بعضی از اسناد «ابن سریح ایرانی نژاد» نخستین کسی است که در عربستان و در قرن اول هجری عود فارسی یا بربط را نواخته و نوازندگی آن را آموزش داده‌است. الاغانی می‌گوید:آشنایی او با عود از آنجا شروع شد که «عبدالله ابن زبیر» جمعی از ایرانیان را به مکه دعوت کرده بود تا خانهٔ کعبه را تعمیر کنند. دیوارگران ایرانی عود می‌زدند و اهل مکه از ساز و موسیقی ایشان لذت می‌برند و آن را تحسین می‌کردند، ابن سریح پس به عود زدن پرداخت و در این صنعت سرآمد هنرمندان زمان گشت.

 

 

 

 

به ادامه مطلب مراجعه کنید.


ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 13:40 توسط princess mina| |

طنبور یا تنبور یکی از سازهای زهی است که در موسیقی محلی برخی از نقاط ایران بکار می‌رود. از نظر شکل شبیه و کمی بزرگتر از سه‌تار است. این ساز زهی سه تار دارد. شبیه این ساز در ایران باستان و یونان و بسیاری از تمدن های قدیمی وجود داشته است. تنبور در نواحی غربی ایران نیز نواخته می شود. این ساز سازی مقدس برای مردم کرد به خصوص مردمانی با مسلک اهل حق است.

منبع ویکی پدیا

 به ادامه مطلب مراجعه کنید.


ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 13:35 توسط princess mina| |

قانون

قانون يكي از قديميترين سازهاي ايراني است كه توانايي بيان گوشه هاي موسيقي ايراني را دارد ولي متاسفانه مدت مديدي است كه در سرزمين ما ناشناخته مانده در حاليكه در كشورهاي همجوار سالهاست كه ازين ساز استفاده شده است . تقريبا از نيم قرن پيش تاكنون موسيقي دانان ايراني به اجراي اين ساز روي آورده اند اما با وجود اينكه زمينه كار اينان بر نغمه هاي موسيقي ايراني مبتني بوده است به دليل تقليد نا آگاهانه از روش و سبك نوازندگي موسيقي عربي ، اين پندار اشتباه بوجود آمده ساز قانون عربيست و آنرا بايد به شيوه عربي نواخت ، حال آنكه اين سبك در قانون نوازي علاقمندان به موسيقي ايراني را فرسنگها از شناخت اصول و ظرايف اين ساز كه كاملا با موسيقي ايراني منطبق است دور مي سازد . 

به ادامه مطلب مراجعه کنید.


ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 13:27 توسط princess mina| |

چنگ 

چنگ بسا كهن ترين ساز تاردار ايراني باشد و نام آن بيش از هر ساز ديگر در كتابها آمده و نقش آن در آثار باستاني بجا مانده است.

بنا به اسناد موثق كه از حجاريهاي بابل و آشور و نواحي مجاور مجاور آن در دست است چنين برمي آيد كه در هشت قرن بيش از ميلاد مسيح انواع و اقسام سازهاي مختلف در نواحي مزبور به مراحل ترقي رسيده و در دست نوازندگان بوده است . نقشهايي كه از آغاز اين دوره ممتد تاريخ تمدن بشر از آلات موسيقي در دست است نشان ميدهد كه چنگ مثل سنتور و قانون از سازهاي بسيار قديمي است كه از دو هزار سال پيش از ميلاد در اين مناطق رواج داشته است .نوع ابتدايي آن شكل مثلث و شامل يك تخته به طول تقريبا يك گز و يك ميله چوبي است و معمولا شكل دست انسان را داشته است .

 

به ادامه مطلب مراجعه کنید.


ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 13:21 توسط princess mina| |

  
 
مردم نقاط گوناگون جهان از سازهايي استفاده مي کنند که از نظر ساخت و رنگ صوتي با يکديگر تفاوت بسيار دارند, ساز را مي توان به عنوان هر مکانيسمي- جز صداي انسان- که صداي موسيقايي توليد مي کند, تعريف کرد. محبوبيت سازها بسته به ذوق و سليقه ي موسيقايي و نيز مقتضيات زمان است. امروزه فقط گروهي از سازهاي شناخته شده کاربرد دارند. از سوي ديگر, توجه و علاقه به موسيقي ادوار پيشين سبب احياي سازهايي شده است که مدت ها به دست فراموشي سپرده شده بودند .
به صورت کلي تعداد سازها بسيار زياد و نامحدود است , به طوريکه نمي توان بدون دسته بندي کردن آنان, حتي سازهاي مهم تر را شناخت. در اين دسته بندي, سازها در چند رده ي مختلف قرار مي گيرند :
الف- سازهايي که توليد صوت در آن ها, توسط سيم يا زه صورت مي گيرد. اين دسته خود به چند دسته ي کوچک تر تقسيم مي شوند .
1 )دسته اي که سيم به وسيله ي کشيدن زخمه زدن, با انگشت يا با مضراب, توليد صوت مي کند, مانند: تار ، گيتار و غيره ( سازهاي زهي زخمه اي (
2 )دسته اي که سيم به وسيله ي کشيدن آرشه, صوتي حاصل مي کند, مانند: ويولن, کمانچه, و غيره ( سازهاي زهي آرشه اي )
3 )دسته اي که با کوبيدن به وسيله ي چکش مانندي بر روي سيم, صوتي از آن حاصل مي شود, مانند: سنتور ( سازهاي زهي کوبشي (
(4 دسته اي که کوبيدن( چکش ) روي سيم, به وسيله اي مکانيکي انجام مي گيرد, مانند پيانو. ( سازهاي زهي شستي دار )
توضيح: ( زهي ها در ميان تمام گروه هاي سازي, داراي بيشترين تنوع صوتي و پهناورترين گستره بياني هستند . رنگ هاي صوتي آن ها گوناگون, وسعت هاي صوتشان بزرگ و توانايي هاي ديناميکي آن ها بسيار فراوان است. نوازندگان زهي مي توانند صداهايي درخشان و چالاک يا کندآهنگ و لرزاني ايجاد کنند؛ آن ها قادرند به ظرافت و لطافت يک آواز خوان, صداها را مهار کنند. نقش سازهاي زهي در آثار ارکستري بيش از هر گروه ديگري از سازها است. نواي سازهاي, چهارگانه ي زهي حتي با وجود رنگ هاي صوتي متفاوت , به زيبايي درهم مي آميزد . )
ب- سازهايي که صوت در آن ها, در نتيجه ي دميدن هوا حاصل مي شود, اين دسته نيز به نوبه ي خود به چند دسته اي کوچک تر تقسيم مي شود :

1 )دسته اي از سازها که از جنس چوب يا ( آبنوس)ساخته شده اند ( سازهاي بادي چوبي ) ( هر چند در سده ي بيستم فلوت و پيکولو را از فلز ساختند) توضيح : بادی های چوبي همگي در طول بدنه ي خود داراي سوراخ هاي کوچکي هستند که با انگشت يا بالشتک هايي, که به وسيله ي شستي هاي ساز به حرکت در مي آيند, باز و بسته مي شوند. نوازنده, با باز و بسته کردن اين سوراخ ها, طول ستون هواي نوسان کننده را تغيير مي دهد و به اين ترتيب صداهايي با زير و بم متفاوت ايجاد مي کند . توجه شود که رنگ صوتي ويژه ي هر ساز بادي چوبي تا حّد زيادي از روش ايجاد نوسان در آن ها نشات مي گيرد. همچنين لازم به ذکر است که بعضي از اين نوع سازها دوزبانه و بعضي ديگر يک زبانه دارند. ( زبانه يک يا دو قطعه ي کوچک پلاستيک است که در جلوه ي دهنی ساز قرار مي گيرند . )
انواعي از سازهاي بادي چوبي عبارتند از : پيکولو , فلوت, اُبوا, کُرآنگله, کلارينت باس, باسون, کُنترباسون و ...
2 )دسته اي از سازها که از جنس مس, برنج يا حتي نقره ساخته شده اند, مانند تروميت, ترومبون و ... ( سازهاي بادي برنجي (
توضيح : بادي هاي برنجي سازهايي پرقدرتند؛ هنگامي که قوي بنوازند, بقيه ي ارکستر را از راه به در مي کنند. اين سازها در لحضه هاي اوج موسيقي و در ارائه ی عبارت هاي قوي و قهرماني به کار گرفته مي شوند. سرعت اجرايي بادي هاي برنجي از سرعت اجرايي اغلب زهي ها و بادي هاي چوبي کمتر است و نيز کمتر به عنوان تک نواز به کار گرفته مي شوند. اين سازها اغلب يادآور مارش يا مراسمي هستند که در فضاي باز برپا مي شود. آن ها طي سده هاي متمادي سازهايي ساده و فقط قادر به ايجاد صداهايي معدود بوده اند و بيشتر براي ابلاغ علامت هاي نظامي, در آيين هاي مذهبي يا نواختن نواهاي شکار به کار مي رفته اند .
3 )دسته اي از سازها که , مانند پيانو, داراي شستي هستند و حصول صوت يا دمش هوا به وسيله اي مکانيکي يا الکتريکي انجام مي گيرد , مانند: ارگ, آکاردئون و غيره ( سازهاي شستی دار دار بادي )
پ- سازهايي که صوت در آن ها در نتيجه ي کوبيدن حاصل مي شود. تعداد و انواع اين سازها بسيار زياد است و به طور کلي همه را جزو ( سازهاي ضربي ) به حساب مي آورند. از انواع آن عبارتند از :
-1 دسته اي که بر روي آن ها پوست کشيده شده و با دست يا چوب, برآن مي کوبند, مانند: تيمپاني, نقاره, دايره و ...
2 -دسته اي که بر هر دو سطح بالائي و پائين پوست کشيده و خود ساز را به شکل استوانه ساخته اند, و با دست يا چوب به يک يا هر دو طرف مي کوبند, مانند: دهل, طبل بزرگ نظامي, طبل کوچک و ...
3 -دسته اي چند, که ساز در اساس از دو تکه چوب بر روي تيغه هاي فلزي زنگوله و غيره اصواتي مخصوص و زنگوار حاصل مي شود .
توضيح: سازهاي کوبه اي مدت ها فقط براي تاکيد بر ريتم و نيز برجسته کردن لحضه هاي اوج موسيقي به کار گرفته مي شوند, اما از حدود 1900 اين سازها در برابر زهي ها, بادي هاي چوبي و بادي هاي برنجي به ايفاي نقشي کمتر حاشيه اي و بسيار متفاوت با گذشته پرداختندو آهنگسازان سده ي بيستم در بهره گيري از رنگ هاي صوتي سازهاي کوبه اي بسيارمشتاق بوده اند و گاه براي نماياندن اين اشتياق آثار ويژه ي سازهاي کوبه اي ساخته اند که يونيزاسيون ( 1931 ) اثر ادگاروارز ، نمونه اي از آن هاست. ناگفته نماند که موسيقيدانان جازوراک سازهاي کوبه اي را تمام و کمال به کار گرفته اند که از آن ها مي توان به سازهاي مثل جيرو , ماراکاس, دو قطعه چوب به هم زدني و بونگو براي رقص و کنسرت اشاره کرد. با اين همه و با تجربه هاي کاوشگرانه ي اخير در استفاده از توانايي هاي اين سازها موسيقيدانان غربي به قدرت نسبت به کاربردهاي بسيار متنوع و گوناگون کوبه اي ها, مانند آنچه در موسيقي آفريقا و آسيا ديده مي شود, گرايش نشان داده اند؛ در موسيقي آسيايي, دگرگوني هاي ظريف ريتم, رنگ آميزي و ديناميک به شيوه اي خيال انگيز به کار گرفته مي شوند .
ت- سازهاي الکترونيک/ ساز الکترونيک سازي است که صدا را به روش هاي الکترونيک ايجاد يا تقويت مي کند. اختراع اولين نمونه هاي اين سازها به 1904 باز مي گردد, اما از دهه ي 1950 به بعد تاثيري چشمگير بر موسيقي داشته اند. امروزه تکنولوژي الکترونيک و تکنولوژي کامپيوتر به سرعت پيشرفت کرده ، پيوسته متحول شده و به گونه اي فزاينده در هم آميخته شده اند. سازهاي تقويت شده مانند پيانو, ارگ و گيتار الکتريکي و نيز سینتی سايزر, کامپيوتر و يا ( ترکيب ) تمام آن ها از جمله سازهاي الکترونيکي هستند که براي اجرا و ساخت موسيقي به کار مي روند .
در انتها رايج ترين سازها را بر اساس هويت ايراني و يا غربي بودنشان و با توجه به دسته بندي هاي فوق نام مي بريم :
الف- سازهاي ايراني: - زهي زخمه اي : تار, سه تار , عود, دوتار, تنبور, رباب, قانون
- زهي کوبه اي : سنتور
- زهي آرشه اي: کمانچه, قيچک
- سازهاي بادي: ني, سرنا, کرنا, دوزَله , بالابان
- سازهاي ضربي: تمبک, دُهُل, دايره, نقاره , گَوَرگِه
ب- سازهاي غربي :
- سازهاي آرشه اي: ويولن, ويولن آلتو ( ويولا ), ويولنسل, کنترباس .
- سازهاي بادي چوبي: فلوت پيکولو ( کوچک), فلوت , قره ني( کلارينت), قره ني باس ( کلارينت باس), ابوا, کرآنگله, فاگوت, کنتر فاگوت , ساکسوفون
- سازهاي بادي برنجي: ترومبت, کر, ترومبون, توبا ,
- سازهاي ضربي ( کوبي ): تيمپاني, طبل بزرگ, طبل کوچک, سنج, مثلث, دايره زندگي, قاشقک, تام تام ( کَنگ), گيسلوفون .
- سازهاي ديگر: پيانو, ارگ, هارپ, گيتار, آکوردئون , ساز دهني, ملوديکا .
 
درک و دريافت موسيقي- راجر کيمي ين
ترجمه ي : حسين ياسيني
ساز شناسي- پرويز مقصودي
جامعه شناسي هنر موسيقي- حسن زندباف

نوشته شده در جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 13:8 توسط princess mina| |


Power By: LoxBlog.Com